خاطرات خدمت در شهرداری تهران
☑ حضور برای خدمت در شهرداری تهران
ساعت 5 / 10 صبح روز 21/1/81 باتفاق جناب آقای مهندس سامان یاسائی به دفتر جناب مهندس ملکمدني رفتم و نميدانستم چه کاري با من دارد. شهردار تهران لطف کردند و ما را با آغوش باز پذيرا شدند. البته اينطور استقبالي را هرگز انتظار نداشتم ولي واقعاً انسانها چقدر با هم فرق دارند. صحبت شروع شد و پس از تشريح وضعيت شهر تهران و موقعيت و جايگاه پايتخت در کشور و نيازهاي فعلي شهرداري تهران و امکانات و توان موجود خدمات شهری و بحث کلان شهري، صحبتهاي زيادي شد. در نهايت گفتند : آقاي ملازهي من شما را نديده بودم و آوازه خدمت و صداقت و کار شما را از دوستان مشترکمان شنيدهام و بسيار علاقمندم با شما کار کنم. لذا شما از امروز همکار ما هستيد و سازماني بزرگ با امکانات ويژه در اختيار شماست و به عنوان مديرعامل اين مجموعه ما را کمک کنيد.
خدمتشان عرض کردم، اجازه فرمائید قدري بررسی و فکر کنم. گفتند : اشکالي ندارد. سپس سريعاً با معاون خدمات شهري جناب آقاي مهندس حقاني تماس گرفته شد و تلفني دستور دادند که فلاني به دفترتان ميآيد. سريعاً حکم صادر شود. خداحافظي کرديم و به اتفاق آقاي مهندس ياسايي به دفتر آقاي مهندس حقاني آمديم. جناب آقاي مهندس حقاني نيز از ما استقبال کرد و برنامه براي شروع فعاليت در شهرداري تهران مهيا گرديد. روز بعد به اتفاق مهندس عبدالحميدي که سرپرستي سازمان را به عهده داشت و براي معارفه به دفتر آقاي مهندس حقاني آمده بود، براي بازديد به سازمان خدمات موتوري رفتيم. عجب جايي بود.
1650 نفر پرسنل در سمتهاي مختلف و با رتبههاي بسيار متفاوت، بيش از 1200 دستگاه انواع ماشينآلات که اکثراً خراب و در شرف اسقاط بودند. ساختمان اداري مخروبه که به هر جا شباهت داشت جز تشکيلات ستادي سازماني به اين عظمت. حوزه فعاليت وسيع به وسعت کل شهر تهران، بيش از 15 ميليارد ريال بدهي به بيمه، به هم ريختگی اوضاع زباله شهري، از دست رفتن موقعيتهاي درآمدي و بدي حسابهاي بين مناطق و سازمان، باعث از هم گسيختگي کارها شده بود. در نهايت، در تاريخ 12/2/81 با حضور جناب آقاي مهندس حقاني و انجام معارفه درسازمان خدمات موتوري،کار رسمی اينجانب شروع شد.
☑آغاز به کار به عنوان مدیرعامل سازمان خدمات موتوری شهرداری تهران
روزهاي اوليه چون کار جديدم با کارهاي و مسئوليتهاي قبليام هيچگونه همخواني نداشت، به سختي گذشت. آنطور که چند بار قصد استعفا و رها کردن کار را داشتم. چند روز اول به هر وضعي بود تمام شد تا اينکه در يکي از روزها براي تسلط بيشتر بر کارها ساعت 6 صبح در دفتر کارم حاضر شدم. اين برنامه هر روز من شد که صبحها ساعت 6 بدون تأخير در دفترم باشم. از 6 صبح تا 8 صبح ملاقات حضوري بدون تعيين وقت قبلي با پرسنل سازمان که 1650 نفر بودند، داشتم. روزي حداقل 10 الي 20 نفر نزدم ميآمدند و مسائل و مشکلات خود را مطرح ميکردند. از اينکه بدون وقت و بدون برنامه قبلي با مديرعامل ديدار ميکردند، بسيار راضي و خوشحال بودند و اين اقدام اثر بسيار مثبتي بر کار روزانه ميگذاشت. يک روز صبح وقتي وارد سازمان شدم هنوز به دفتر نرفته بودم که به نظرم آمد در محوطه سازمان بازديدي داشته باشم. در حين بازديد تعداد حدود 12 دستگاه وانت پارک شده در گوشهاي نظرم را جلب کرد. از نگهبان محوطه در مورد آنها سؤال کردم گفتند : استيجاري هستند ولي کاري ندارند. براساس زدوبندهای عجیب همينطور خود را تحميل کردهاند و مبلغ گزافي هم از سازمان ميگيرند. با احضار فوري مدير اداري متوجه شدم سازمان، مدير امور اداري اصلا ندارد و واحد مالي اين کار را کردهاند. با احضار معاون مالی و اداری دستور تسويه حساب 12 دستگاه وانت را دادم و از آنروز ديگر کارهاي بيرون و خريدها با ماشينهاي موجود سازمان و يا کرايه عمومي انجام ميشد. تشکيلات اداري سازمان خدمات موتوري چهار معاون را براي مديرعامل تعیین کرده است که به شرح زير در انجام امور حضور داشتند :
- جناب آقاي مهندس عبدالحميدي، معاون خدمات شهري
- جناب آقای مهندس ايازي، معاون فني
- جناب آقای کردبچه، سرپرست معاونت ارزيابي و درآمدها
- جناب آقاي روان شيد، معاون مالي و اداري
در سطور بالا عرض شد که وضعيت اداری سازمان بسيار آشفته بود. روز سوم کاری متوجه شدم که تعداد زيادی کوپن بنزين روی ميزم وجود دارد. از آقای رفيعيان مسئول دفترم پرسيدم ايشان پاسخ دادند که مديرعامل کوپنها را مستقيماً توزيع میکند و حال همه منتظرند که کوپن بنزين را از شما بگيرند. گفتم : چرا مديرعامل؟ گفت : برای اينکه کسی معاون مالی و اداری را اصلاً به حساب نمیآورد. چند دقيقه بعد تعدادی درخواست مرخصی ساعتي و غيرساعتی برايم آورد. ديگر تحمل نکردم و دستور دادم کليه مرخصیها لغو و معاون مربوطه برای ادای توضيحات به اتاقم بيايد. آقای روان شيد معاون مالی واداری به دفترم آمد. ايشان گفتند که مديريت سابق اينطور عمل ميکرد. تمام کارها از ريز و درشت در اختيار ايشان بوده است. وضعيت تراز گذشته و اوضاع مالی را جويا شدم، جهنمی بود که نگو و نپرس. حسابها بسيار آشفته و واقعاً آبرو بر، حساب و کتاب با مناطق بسيار مبهم و کارکرد ماهيانه و سالانه اصلاً توجيه نداشت و حساب خالی از يک ريال. حال چه توطئهای بود نمیدانم. روز سوم وقتی وارد اتاق شدم گفتند خريد کلاً انجام نمیشود. کارها قفل کرده و همه بيکار نشستهاند. پرسيدم : چه شده مگر؟ پاسخ دادند : کلاسورهای پر از درخواست و چکهای آماده امضاء روی ميز شماست. سريعاً بدون درنگ معاون مالی و اداری را عزل و به جايش آقای مهندس کيانزاد را که از قبل و از وزارت کشاورزی میشناختم دعوت به کارکردم و بصورت فوری موضوع انتصاب آقای کیانزاد را به هیأت مدیره بردم. مصوبه گرفتم و حکم انتصاب ایشان را به سمت معاون مالی و اداری صادرکردم و کار شروع شد. با آمدن آقاي کيانزاد چون مانند من از بدنه شهرداری نبود، مخالفتها بيشتر شد. جوسازي و بازار تهمت رواج عجيبي پيدا کرد. ولي خوب با اين همه وضعيت بد کارها راه افتاد و به قولي قفلها باز شد. روانشيد را بازنشسته کردم. متوجه شدم که قسمتي از شيطنتها و تحريک پرسنل مبني بر اينکه مديرعامل از اهل سنت و دشمن حضرت علي است و در سمت مدير عامل وارد سازمان شده، فکر بسيج و انجمن اسلامي سازمان را خيلي راحت تخريب و همه را به حال جنگ با من درآوردهاند. متوجه خباثت اين فرد که در واقع معاون من بود شدم. چند روزي را تحمل کردم تا يک روز يکي از کارگران حوزه تعميرگاه سنگين نزد من آمد. البته همانطور که گفتم صبحها زود به دفتر ميآمدم و ملاقات براي همه آزاد بود. پرسنل براي حل مشکلاتشان ميآمدند. از من سؤال کرد آقا شما سني مذهب و دشمن علي و فاطمه هستيد؟ پاسخ دادم سني مذهب که هستم ولي آرزو دارم خاک پاي حضرت علي و فاطمه الزهرا هم خدا کند که قبول شوم. گفت پس معاون شما ميگويد که ايشان سني هستند و ما را به کار نکردن و جنجال آفريدن دعوت ميکند. ديدم اوضاع خيلي بد شده. محيط هم کارگري است و بايد آرام و کنترل شده باشد. آقاي معاون را که همان ايازي است، به دفتر خواستم و مفصل ايشان را نصيحت کردم. ديدم منکر شد و قسم خورد و من هم به سادگي باور کردم. هفته بعد آتشي جديد را به پا کرد البته ايشان با همدستي فردي به نام صمدي که مسئول انجمن اسلامي و بسيج بود، هميشه جو ضد سني راه ميانداخته و مرا مرتد معرفي ميکردند. چه که نميکرد، به خدا بايد پناه برد. کاسه صبرم به سر آمد. طي جلسه اي در دفترم، آقاي مهندس کردبچه را که بسيار فعال، سالم، پرکار و باصداقت بود به معاونت فني منصوب و آقاي مهندس ايازي را سريعاً عزل نمودم. با اين اقدام سريع و به جا جو آرام و همه مشغول کار خود شدند. آقاي ايازي را موقتاً حکم مشاور مديرعامل دادم. اين آدم هميشه ناراحت بود و هيچ زمان عاقلانه فکر نميکرد. باز هم با تحريک مخفيانه تعدادي که منافعشان با آمدن اينجانب از بين رفته بود، هر از گاهي ابراز وجود نموده و شيطنتهاي خاصي ميکردند که پس از چند بار تذکر به ايشان چون ديگر قابل اصلاح نبود سريعاً دستور دادم با ايشان تسويه حساب شود و کلاً از سازمان منفک شوند که اين کار با ظرافت خاصي انجام شد. پس از اين اقدام، سازمان آرام و در نهايت خوبي به انجام وظيفهاش در مجموعه شهرداري تهران ادامه ميداد. قبل از آمدن اينجانب قسمت اعظم وظايف سازمان را حسب روابط و خلاف مقررات، از سازمان گرفته و به سازمان بازيافت و تبديل موارد داده بودند که اين حالت همانطوري که عرض کردم صرفاً به خاطر روابط مديرعامل وقت سازمان بازيافت با مديران ارشد شهرداري مرکز صورت گرفته بود. يعني در واقع درآمدهاي سازمان که اين همه پرسنل و هزينه داشت، کم شده بود و برعکس، درآمدها با توجه به شرح وظايف محول شده به سازمان بازيافت به آن سازمان ميرفت.
هر چه فکر میکردم که از کجاي کار شروع کنم، نمیدانستم. با هرکس هم که مشورت می کردم کسي به من کمکي نمیکرد. نيروهاي سازمان محرمانه و با ترس و وحشتي که ازمدیران مافوق در مرکز داشتند، قدري مسائل را تکه پاره گفتند ولي همه ميترسيدند. برايم جالب بود. روزي با آقاي مهندس عبدالحميدي که معاون خدمات شهري سازمان خدمات موتوري بود مفصل در اين مورد گفتگو کردم و با روش منطقي با تعداي ديگر از پرسنل مورد اطمينان و دلسوز سازمان نيز بحث را باز کردم و گفتم بنا دارم به هر طريق ممکن وظايف از دست رفته سازمان را برگردانم. نميدانم چگونه اين مورد مهم را گفتم که غوغايي در سازمان به پا شد. همه پرسنل شارژ و سرحال و به صورت انفرادي و گروهي و بعضي محرمانه با من بيعت براي خدمت صادقانه و آبرومند ميکردند. همه آرزو داشتند که وظايف به ناحق از دست رفته سازمان که انصافاً درآمد سازمان بود، مجدداً به سازمان اعاده شوند. با توجه به شرح وظايف سازمان خدمات موتوري با عنايت به اينکه بيش از 1200 دستگاه انواع ماشينآلات مرتبط به کار جمعآوری و حمل زباله ميبايست کليه امور زباله را از حيث جمعآوري و حمل، مديريت کنند. از اين بابت کليه هزينهها توسط مرکز و يا شهرداري هاي مناطق 22گانه به سازمان پرداخت شوند و اين درآمد در سال به چند ميليارد تومان ميرسيد و سازمان اجباراً پس از گرفتن وظايف به عنوان پيمانکار سازمان بازيافت کار ميکرد يعني کار را انجام ميدادند ولي تحقير شده و بدون درآمد کافي و اين از لحاظ حيثيت براي پرسنل سازمان بسيار سنگين و غيرقابل قبول بود. رايزني را با مرکز شروع کردم. نه اينکه استقبالي نشد، بلکه مخالفت عجيبي نيز در حال رشد برايم معلوم و محرز گرديد.
خوب من تازه به شهرداري تهران وارد شده بودم و با کسي جز شهردار محترم تهران آشنايي نداشتم. پس کسي با من رفتاري دلسوزانه و برادرانه نداشت. چه شبها و روزهايي که همهاش فکر کردم. گاه مأيوس ميشدم و گاه به شدت اميدوار. گاه از خودم گله ميکردم که چرا به شهرداري آمدم و گاه به تواناييها و پيگيريها و مديريت خودم مغرور ميشدم که من ميتوانم بر تمام مشکلات پيروز شوم. بالاخره اين باورم که من مرد ميدانم بيشتر از يأس در من وجود دارد و خوشبختانه آن روزهاي سخت اوليه بيشتر به مددم میآمد و من نيز بيشتر از آن بهره بردم. معمولاً رسم است که مدير جديد و يا مسئول جديدي وقتي به جايي وارد ميشود، به ديدنش ميآيند. من چه قبل و چه بعد در شهرداري تهران آشنايي و يا رفيقي نداشتم و فقط شخص جناب آقاي مهندس ملک مدني من را مي شناخت که پس از انتصابم هم ايشان راهي کره جنوبي شد و حتي معاون محترم خدمات شهري شهرداري با يک تلفن معمولي خداقوت نيز به من نگفت. مبهوت و تنها مانده بودم. بعداً معلوم شد که وقتي جناب شهردار محترم تهران راهي کره جنوبي ميشوند به مديرکل دفتر شهردار دستور ميدهند که از آقاي ملازهي مديرعامل سازمان خدمات موتوري از طرف من ديدن کنيد و از ايشان در کارهايش حمايت و کمک لازم به عمل آيد که اين همه عملي نشد. پس از آمدن آقاي مهندس ملک مدني از کره اين موضوع لو رفت و من هرگز اين بيمهري ها را به شهردار محترم تهران منتقل نکردم. البته حق ميدادم چون من با کسي آشنايي نداشتم و شايد اگر من از سوي شهردار محترم تهران منصوب نميشدم کسي از آقايان ميآمد و مسلماً اين براي آنها بهتر بود، ولي چه کنم که بيتقصير بودم.
يکي از روزها رئيس دفترم به من گفت که جناب آقاي ستوده مديرعامل سازمان بازيافت ميخواهد به ديدن شما بيايد. خوشحال شدم و گفتم بگوييد براي نهار فردا بيايند و اين کار شد. روز بعد آقاي ستوده به اتفاق معاونين خودشان به دفتر من آمدند. از آنها استقبال کردم و پذيرايي خوبي از آنها در دفترم شد. پس از صرف نهار و بحثهاي متفرقه به ايشان گفتم دوست عزيز، من در مجموعه شهرداري احساس تنهايي ميکنم و شما لطف کرديد به من سر زديد، اميدوارم جبران کنم. ايشان خوشحال شد. در ادامه گفتم من از حيث درآمد و مسائل مالي براي سازمان سخت مشکل دارم. گويا پيمانکاران به حساب سازمان با شما کار ميکنند و شما لطف کنيد و از حساب آنها مبالغي را کسر و به سازمان خدمات موتوري بدهيد. هم بدهي آنها تسويه ميشود و هم من قدري کار بايد انجام و هم سازمان را سامان دهم و اقلاً معلوم شود که مدير جديدي آمده است و کار انجام ميشود. ايشان به گفتههاي من توجهي زياد به گونهاي که من راضي شوم نکرد. بالاخره جلسه ديدن تمام شد و آقايان تشريف بردند. قبل از آمدن من و در زمان مديريت قبلي، شرکتي به نام پيمان سفيد در سازمان براي حمل زباله وارد مذاکره شده و کم کم مديرعامل وقت براي کمکهاي خارج از عرف و مقررات به شرکت مذکور سخت تحت فشار قرار ميگيرد. شرکت پيمان سفيد ظاهراً پيمانکار حمل زباله بود و قرارداد آن توسط سازمان بازيافت امضاء شده و در پايان هر ماه مبلغ قرارداد را از سازمان مذکور دريافت مينموده است. شرکت پيمان سفيد که پيمانکار سازمان بازيافت است تعداد 21 دستگاه سمي تريلر از سازمان خدمات موتوري در ظاهر به عنوان خريد دريافت نموده و بابت بهاي آنها فقط تعدادي چک تحويل نموده است که به دلايل مختلف که در ذيل قسمتي از آن را شرح خواهم داد هيچکدام از چکها به پول تبديل نشده و سازمان به صورت مالباخته در پيچ و خم اداري سرگردان مانده است.
واقعاً عجب ماجرايي! شرکت پيمان سفيد نه مديرعامل دارد و نه هيأت مديره، نه ثبت شرکت دارد و نه دفتر کار و تلفن و فاکس و غيره. معمولاً شرکتها اسم و رسمي دارند. اين شرکت فقط يک نماينده آنهم بدون مدرک نمايندگي دارد و فقط لفظي است!! به هر دري زدم پاسخي براي حل اين مشکل نيافتم. با مدير سازمان بازيافت خصوصي صحبت کردم و با التماس خواستم که قدري پول به من بدهد و به حساب طلب سازمان خدمات موتوري از شرکت پيمان سفيد که پيمانکار اوست بگذارد. ولی ذرهاي همکاري نکرد که هيچ، تازه طلبکار هم شد. تقريباً کارهايم کمکم قفل ميشدند و هيچ برنامهاي پيش نميرفت. مبهوت مانده بودم که چه کنم. به سراغ شهرداريهاي مناطق رفتم و بيش از 15 ميليارد ريال از آنها طلب داشتم. ريالي را پرداخت نمیکردند و باز هم ادعا داشتند که بايد برايشان کار کنم. ميگفتم پدرآمرزيدهها ماشينآلات سوخت و قطعه يدکي و لاستيک نياز دارند. به رانندهها و تعميرکاران و سرويسکاران بايد حقوق بدهم. چرا انصاف نداريد؟ شما هم کمک کنيد. همه يا ميگفتند چشم و يا مدعي بودند که بدهکار نيستند و حسابهاي ما در حسابداري سازمان غلط است. بالاخره اين همه جنگ و دعوا و التماس براي ما پول نشد. در حوزه معاونت خدمات شهرداری مرکزی نيز ياوری نداشتم. تازه آنها با من سر مخالفت و ناسازگاری هم داشتند چرا که من خلاف نظر آنها وارد مجموعه شده بودم و وامدار آنها نبودم. اصل کارشکنیها در آنجا بود.
روزي خدمت معاون محترم خدمات شهري شهرداري مرکز رسيدم و مشکلات بي پولي و وضعيت مشکلساز سازمان را به ايشان گفتم. مثل اينکه ايشان خوشحال هم شد که کم لطفيهايش کمکم نتيجه ميدهد و من شايد از اين وضعيت خسته شوم و استعفا کنم و بروم، غافل از اينکه اين روند براي من آموزنده هم است و از آن بهره ميبرم و در واقع ترسي از اين برخوردها ندارم، چرا که من در طي دوران 32 سال خدمتم کملطفيها و ناجوانمرديهاي زيادي را ديده و پشت سر گذراندهام. بالاخره دست خالي به سازمان برگشتم ديدم چارهاي نيست به جناب آقاي مهندس ملک مدني فقط موضوع مطالبات سازمان را از مناطق مطرح کردم و درخواست رسيدگي نمودم و در مورد ساير کارشکنيها و موضوع زد و بند سازمان بازيافت و شرکت پيمان سفيد چيزی نگفتم، چرا که هنوز به نتيجه قطعي و نهايی نرسيده بودم و بايد بيشتر مطالعه و بررسي کنم چرا که حرف يا اقدامي را که مطرح ميکنم بايد قوی و مستدل و خوب باشد. در زمان مجلس هم اين طور بودم تا به جمعبندی نهايی برای انجام کاری نمیرسيدم حرفش را هرگز نمیزدم و اگر مطلبي را عنوان ميکردم حتماً پشتوانه قوی راستی و درستی در آن بود و معمولاً سر بلند و پيروز از معرکه خارج ميشدم. اين بار نيز اين طور شد. وقتی مشکلاتم را با جناب آقای مهندس ملک مدنی شهردار محترم تهران مطرح کردم ايشان دستور دادند معاون مالي و اداری شهرداری تهران فوراً رسيدگي و نتيجه را خدمت ايشان گزارش کند. از سوی معاون مالي اداري شهرداری تهران حسب دستور شهردار تهران مدير کل امور مالي و مدير کل بودجه شهرداری تهران به اتفاق 22 معاون مالي و اداری مناطق 22 گانه شهرداری تهران به دفترم آمدند و طی جلسهای موضوع مطالبات سازمان را بررسی و تعدادی را تأييد کردند و قرار شد بپردازند و اين طور هم شد. مبالغی قريب به 5 ميليارد ريال آن پرداخت شد. مدير کل بودجه پس از بررسيها متوجه ميشود که در هفته گذشته حسب دستور شهرداری محترم تهران قرار بوده است مبلغ 10 ميليارد ريال به سازمان خدمات موتوری پرداخت شود که معاون محترم خدمات شهری شهرداری تهران آن را با توجه به روابطی که بين ايشان و مدير عامل بازيافت وجود داشته است يکجا به سازمان بازيافت پرداخت نموده و برای سازمان خدمات موتوری ريالی را منظور نکرده است.
جناب آقای محیالدين مدير کل بودجه وقتی موضوع را از حوزه معاونت خدمات شهری سوال میکند که اختصاص اين مبلغ برای سازمان خدمات موتوری بوده چرا به جايي ديگر پرداخت شده يکی از مشاورين ارشد حوزه معاونت پاسخ ميدهد که حسب دستور معاون خدمات شهری شهرداری تهران قرار است به آقای ملازهی وجهي جهت سازمان داده نشود تا ايشان از ماندن و کار کردن در سازمان خدمات موتوری منصرف شوند و بروند، و اين يک برنامه است و شما نيز پيگيري نکنيد. خبر موضوع به من رسيد و خدا وکيل مصممتر شدم که بمانم و کار کنم. عجب روزگاری !!!
ناچار بودم جهت تأمين منابع مالي برای کار کردن بالاخره به هر دری بزنم و هرگز مايوس نشوم. با هزاران مشکل و با اعزام پی در پی ماموران وصول به مناطق شهرداری های 22 گانه و انجام مذاکره با شهرداران محترم مناطق و توجيه آنان برای اينکه بايد شما مطالبات سازمان را بدهيد تا کار خوب در حوزهتان انجام شود، توانستم قدري از مطالبات را وصول و کارها را مختصراً سروسامان دهم. بر اساس توصيه يکی از دوستان تصميم اين شد که برای باردوم، با جناب آقای ستوده مدير عامل بازيافت تماس برقرار کنم. از ايشان دعوت کردم که ناهار را در دفتر من باشند. خوشبختانه ايشان پذيرفت و به اتفاق تعدادی از معاونين و و مديرانشان برای ناهار آمدند. پس از صرف ناهار بحث را شروع کردم و از آقای ستوده خواهش کردم که قدری از مطالبات سازمان را از بابت ماشينآلات در اختيارشرکت پيمان سفيد با توجه به اين که شرکت مذبور پيمانکار بازيافت است کسر کند و به سازمان بدهد که ايشان گفتند : اگر نکنيم چه میشود؟ (البته با خنده و تمسخر گفت) يکه خوردم و گفتم انشاءالله کار به آنجاها نميکشد و شما حتماً کمک خواهيد کرد و از بحث گذشتيم. خيلی برايم سنگين بود و شديداً دلخور شدم. پس از ناهار آقايان تشريف بردند. بالاخره پاسخ بدی بود و من بايد کاری میکردم تا موفق به دريافت مطالبات سازمان که در واقع درآمد سازمان بودند، بشوم و هم آقای ستوده را ادب کنم که ديگر اين طور برخورد نکنند. با مدير حقوقي سازمان آقای غرقي مذاکره کردم و از ايشان خواستم موضوع را پيگيری کند. گويا بحث من و مدير حقوقي سازمان به بيرون درز کرده بود. روز بعد وقتي وارد دفتر کارم شدم مسئول دفتر گفتند که آقايي بعنوان نماينده شرکت پيمان سفيد آمده و با شما کار دارد. ايشان را به اتاقم راهنمايي کردند. ايشان آمدند و خيلي هم بد نشستند. البته حق هم داشتند چون اولاً من را نميشناختندکه چه روحيهای دارم و بعد هم مديران قبلی سازمان و از همه مهمتر مديران شهرداري مرکز و سازمان بازيافت برخوردشان با ايشان و شرکت اين آقا طوری ديگر بوده است که اين وضعيت خودبخود باعث باور غلط ايشان از من نيز شده بود. بحث را شروع کردم با اعتماد به اينکه ما موظف به تعظيم به ايشان و اطاعت از گفتههای ايشان هستيم. خيلي قلدرمابانه حرف زد و چند برگ چک بدون اسم و رسم ازموسسه مالی بنياد روی ميز گذاشت يعنی در واقع با پر رويي و باور غلط موضوع را حل کرد. چکها مدت دار و و با بیاعتباری کامل که از سر و روی چکها و ايشان جاری بود، چکها را در حضور اين جانب به مدير واحد حقوقی تحويل داد. در اين جلسه 2 نفر از معاونين سازمان و مدير مالی و نيز مدير حراست حضور داشتند. من تا بحال با سکوت و خويشتنداری پيش رفته بودم و ديگر تاب و تحمل اين آقای بی ادب را نداشتم. شروع به مواخذه ايشان بعنوان متصرف غير قانونی و کلاهبردار و کلاش نمودم که اصلاً باورش هم نمیشدکه در شهرداری تهران کسی جرات کند با ايشان اينطور تند و بیپروا حرف بزند چه رسد به مديرعامل جديدی که بر حسب سابقه سازمان تحت مديريت او قبلاً جولانگاهش بوده است. البته سابقه چکهای قبلی و بد حسابی و تقلبهای ايشان را از مدير حقوقی سازمان گرفته بودم. در نهايت چکها را نپذيرفتم و به ايشان گفتم که از چکهای ديگر و قبلی شما اقدام قانونی راکه در نظر دارم انجام خواهم داد. ايشان ناباورانه و با نگاه تند و معنیدار من برخاست و رفت. روز بعد از شهرداری مرکز و سازمان بازيافت در مورد اين جلسه با من تلفنی صحبت شد. البته مدير بازيافت قدری ترسيده بود. دست پاچه مبلغ پنجاه ميليون تومان چک بابت تسويه قسمتي از بدهی شرکت پيمان سفيد از حساب سازمان بازيافت برايم فرستادند که اين چک خود دليل محکمی برای اثبات اين موضوع بود که سازمان بازيافت با پيمانکار مذکور سر و سری دارد. جريان ماوقع را مفصلاً خدمت جناب آقای مهندس ملک مدنی شهردار محترم تهران توضيح دادم و خدمتشان عرض کردم بنا دارم که اين موضوع را بشکافم و به نتيجه برسانم که صاحبان شرکت پيمان سفيد چه کسانی هستند و چرا پيدايشان نيست و کسی آنها را و محل استقرارشان را وحتی تلفن شان را نمیشناسد. گفتم اگر در حين پيگيری به جايي رسيدم که کسی از معاونين يا مديران شما خدای ناکرده در اين معرکه بودند چه کنم؟ ايشان به صراحت و به عنوان يک دستور گفتند : آقای ملازهی اگر پدر ملک مدنی هم بود شما کار خودتان را قانونی انجام بدهيد و کارها را از آلودگیهای احتمالی پاک کنيد (البته در آن زمان مرحوم پدر آقای ملک مدنی در قيد حيات بودند) و من با روحيهای مطمئن و قوی وارد کارزار سختی شدم و يا الله را گفتم و رفتم.
مدت ها بود برای بهبود کار جمع آوری زباله فکر می کردم و همواره بر اين باور بودم که ميتوانم با توجه به اعتماد جناب آقای ملک مدنی شهردار خوب تهران کارهای خوبی را سامان دهم و از اين رهگذر دين خود رابه ايشان ادا نمايم. کسب اعتماد کار کمی نيست، توفيقی است بسيار ارزشمند که بدون تعارف عرض کنم جز با از خود گذشتگی و زحمت و تلاش خالصانه هرگز بدست نمیآيد و به عنوان يک سرمايه میشود به آن نگاه کرد و خدا را هزاران بار شکر که من اين سرمايه ارزشمند را بدست آورده بودم. با بهرهگيری از توان دوست عزيزم جناب آقای مهندس فرشاد فخيمی تيمی را برای به تصوير کشيدن وضعيت زباله در شهر تهران در ساعات مختلف شبانهروز آماده نمودم و اين تيم با مسئوليت آقای فخيمی قرار شد قسمتی از شهر تهران را چه خوب و چه بد ولی با انصاف و واقعيت به تصوير بکشد که اين کار با مهارت کافي شروع شد و خيلی جالب بود. موضوع ريختن زباله در سطح شهر، جمعآوری بسيار بد، وضعيت بهداشت و لباس کارگران، حقوق و دستمزد کارگران، ماشينآلات جمعآوری و حمل از مبدا تا ايستگاههای خدمات شهری و ساير موارد مرتبط با ظرافتی خاص فيلمبرداری و آماده شد. از سويی ديگر فقط به فيلم و فيلمبرداری موضوع ختم نمیشد، بلکه به تناوب با دعوت از مسئولين شهرداری مرکز و افراد مورد اعتماد شهردار محترم تهران مانند جناب آقای مهندس شعرباف و جناب آقای مهندس ياسايی و جناب آقای مهندس کورکی برای بازديد از سطح شهر تهران دعوت مینمودم که اين خود به همراه ديدن فيلم برای ارائه خدمات شايسته کمکم میکرد.
بالاخره جناب شهردار محترم تهران با واقعيتهای شهر تهران و موضوع مهم زباله شهر تهران آگاهی کافی پيدا نموده و دستور دادند که کليه ايستگاههای خدمات شهری در اختيار مديريت سازمان خدمات موتوری قرار گيرند و سازمان بازيافت و تبديل مواد وظيفه قانونی خود را که کار بسيار بزرگی هم هست انجام دهد. اين دستور برای خيلیها قابل درک نبود و مخالفتها و کارشکنیها هر لحظه بيشتر میشد که کار به کدورت کشيد و سازمان بازيافت از تحويل ايستگاهها طفره میرفت و هر چه دستور داده میشد که ايستگاهها را تحويل دهند،آقای ستوده توجيهات غير منطقی ارائه میدادکه کليه ماشينآلات سازمان خدمات موتوری که در امر زباله فعاليت دارند در اختيار ايشان باشند.کار به جای حساسی رسيده بودکه جناب آقای مهندس حقانی معاون خدمات موتوری شهرداری تهران قصد سفر به استراليا را داشت و در همين اثناء جناب آقای مهندس ملکمدنی به ايشان دستور دادند که موضوع تحويل ايستگاهها را به سازمان خدمات موتوری عملی کنند و بعد مسافرت بروند و ايشان کتباً اين دستور را به سازمان بازيافت دادند و سفر را آغاز کردند.
قبلاً گفته بودم که شهرداری مرکز با آقای ستوده هماهنگی داشت و اين دستورهای جديد کارآيی لازم را نداشت يعنی در واقع دستورهای سرکاری برای من بودند ولی آنها نمیدانستند که من با اين شيوه ناجوانمردانهشان عقب نشينی از اهداف خدمتم را هرگز تصور نمیکنم چه برسد به عقب نشينی مطلق. خبر به جناب آقای مهندس ملک مدني رسيد و ايشان سخت ناراحت شده و دستور اکيد صادر نمودند و معاونت خدمات شهری و نيز بازيافت را مکلف به تحويل ايستگاهها به سازمان خدمات موتوری نمودند. حال اين بحث قدری بماند و برگرديم به موضوع شرکت پيمان سفيد و بازيافت.
هر چه تلاش کردم که مسائل فی مابين سازمان خدمات موتوری و سازمان بازيافت و پيمانکار سرکش و گردن کلفت پيمان سفيد به خوبی و از مجرای قانونی و تفاهم حل و فصل شود نشد که نشد. چرا؟ برای اينکه آقايان در سازمان بازيافت وامدار آنها بودند و فيصله دادن کار در توان شان نبود. با طرح شکايتی توسط مدير حقوقی سازمان خدمات موتوری در مجتمع قضايی قدس موضوع بدهیهای شرکت پيمان سفيد و همکاری نکردن سازمان بازيافت را با ما برای دريافت مطالبات سازمان از پيمانکار مذکور مطرح و عملاً آقای ستوده دادگاهی شد. البته هيچ يک از مديران شهرداری تهران باور اين که من بتوانم مطالبات سازمان را وصول کنم را نداشتند و در واقع باوری که از مديران شرکت پيمان سفيد داشتند و آنها را همه کاره و قدر میدانستند توان ما هرگز چيزی به حساب نمیآمد و واقعاً راست هم میگفتند.آنها قوی بودند و من قدری با شک تعدادی از صاحبان شرکت را شناسايی کرده بودم. انصافاً غولهايی بودند که حرام خوردن از افتخاراتشان بود و برای کسب حرام به هر راهی متوسل میشدند.
بالاخره احضاريه برای آقای ستوده مدير عامل سازمان بازيافت و فردی که کارگر بوده است و ظاهراً بيچاره، به عنوان مدير عامل (بصورت صوری) شرکت پيمان سفيد زير قراردادها را امضا کرده است فرستاده شد. مدير صوری پيمان سفيد متواری گرديد. آقای ستوده هم دادگاه را دست کم گرفت و خودش برای بازجويی در موعد مقرر به دادگاه نرفت و مدير حقوقی سازمان را فرستاد که رياست دادگاه ايشان را نپذيرفتند و تذکر دادند که آقای ستوده شخصاً بايد بيايد و بازجويی بدهد. مثل اينکه آسمان به زمين آمد. تلفنهای زيادی از شهرداری مرکز به من شد که اين چه کاری بود شما کرديد؟ مي دانيد چه میکنيد؟ مدير شهرداری را دادگاه ميبريد و اين کار خوب نيست. فقط من مورد عتاب آقايان نبودم بلکه شخصی از شهرداری که همواره از اين گونه کارها سود میبرده است نیز به قاضی دادگاه نيز تلفن میزند و با معرفی خود به نام يکی از معاونين رياست قوه قضاييه میخواهد که پرونده را مختومه کنيد. مدير حقوقی سازمان اين خبر را بمن داد. فوری به شهرداری رفتم و خدمت جناب آقای مهندس حقانی معاون محترم خدمات شهری رسيدم و موضوع را مطرح کردم و گفتم اگر آزادم نگذاريد اين پاکسازی را بکنم به رياست محترم قوه قضاييه خودم را میرسانم و موضوع را کاملاً بازگو خواهم کرد و میگويم که آقايان نمیگذارند تا دزدها را بيرون کنم. گفتند آقای ملازهی خيلی سخت هستيد، من کاری ندارم پيگيری کنيد و به حرف کسی هم گوش ندهيد. بالاخره کار دادگاه و محکمه به خوبی مسير خودش را طی کرد. آقای ستوده در محضر دادگاه حاضر شد و با توجه به منطقی بودن استدلالهای مسئول حقوقی توان از همه رفته بود و تسليم شدند. در همان روز و بعد از جلسه دادگاه سازمان بازيافت مبلغ 500 ميليون ريال از حساب پيمانکار کسر و به حساب سازمان واريز نمود و حسب حکم قضايي کليه سمی تريلرهای فروخته شده به پيمانکار که بر اساس رابطه و بدون حتی يک ريال کارشناسی معامله شده بود به سازمان عودت داده شد. پيمانکار سوءاستفادهچی از کليه ايستگاههای سازمان اخراج و با حساب کتاب درست مطالبات سازمان خدمات موتوری تا ريال آخر وصول شد.
اين رخداد عالی مورد ارزيابی دقيق پرسنل سازمان و نهايتاً شهرداری تهران قرار گرفت و همه به اين نتيجه رسيدند که مدير جديد با کسی تعارف ندارد پس بهتر است واقعاً کار کرد و تلاش آبرومند داشت. حال که اين ماجرا بخوبی و به نفع سازمان تمام شد تازه مشکلات آغاز شدند. آقايان در شهرداری تحمل ماندن و کارکردن من را نداشتند. جناب آقای شهردار محترم تهران درگير با شورای شهر بودند. آقای اصغرزاده و ياران او بسيار ظالمانه و برای کسب منافعی زودگذر انصافاً پا بر وجدان نهاده و با طرح موارد بسيار پيش پا افتاده و بدون منطق و مدرک به کار پيله کرده و شهردار محترم تهران را آزار میدادند. اين بماند که در سطور بعدی توضيح خواهم داد.
در يکی از روزها از دفتر آقای مهندس حقانی به من خبر دادند آماده شويد ايستگاهها را بر ميگردانيم. معاونين سازمان و مديران ارشد همکار را به دفتر دعوت کردم. همه آمدند و اين خبر جديد را به آنها دادم. غوغايي به پا شد. مثل اينکه دنيا را به آنها دادم. واقعاً جشن گرفتند. پيروزی پشت پيروزی. سازمان تحقير شده و رها شده به مرکز تلاش و فعاليت و سازندگی تبديل گرديده است و اين جای افتخار برای همه داشت و دارد. دوستان شورای اسلامی کار به دفترم آمدند و اعلام همبستگی و حمايت کردند و قول دادند که سازمان را آرام و خوب نگه دارند و من فکری نداشته باشم که سازمان چگونه اداره میشود و فقط مبارزه با بيرون را داشته باشم. آنها پرسنل را جمع نموده و در نمازخانه سازمان جلسه گذاشتند. نيروی کار سازمان يک صدا اعلام کردند کار مضاعف انجام میدهيم ولی نمیگذاريم اعتماد ايجاد شده از بين برود و انصافاً هم عمل کردند. در يک روز 3 ايستگاه از پيمانکار متخلف خلع يد شد و سريعاً نيروهای سازمان با امکانات و تجهيزات مختصر و خارج از رده مستقر شدند. چنان کار میکردند که از همين امکانات مختصر استفاده واقعاً عالي شد و برای يک ساعت هم زباله بر روی زمين نماند و حمل حدود 7000 تن زباله در شب که کار سادهای نيست، انجام میشد. روز بعد 2 ايستگاه و روزهای بعد هر روز 2 يا 3 ايستگاه به سازمان برگشت داده میشد تا تعداد کل ايستگاهها که بالغ بر 13 ايستگاه بودند به سازمان تحويل شد. آقايان ديدند که علی رغم بیمهری آنها کارها بخوبی پيش میرود. بالاخره بیکار ننشسته و بنای ناسازگاری را طوری ديگر آغاز کردند.
يک روز به دفتر آقای غرضی مشاور شهردار دعوتم کردند. وقتی رفتم ديدم صدايم ضبط میشود، خيلی برايم گران آمد. گفتم : ما که بحث زباله را دنبال میکنيم، ديگر بحث زباله ضبط کردن ندارد. اين کارها چيست؟ آقايان خنديدند و ضبط جمع شد. بحث شروع شد. آقايان گفتند که شما حکم داريد تا خصوصیسازی کنيد چرا به کارگرها ارزش قائليد و آنها را به کار میگيريد؟ وقتی شما اين طور با جديت کار میکنيد کارها ماندگار میشوند و کسی نمیرود و خصوصیسازی چگونه عملی میشود؟ گفتم : دوستان عزيز من سابقهای و تجربهای دارم که شماها نداريد. در تمام دوران خدمت 32 ساله ام نان کسی را نبريدهام بلکه نان رسانده و باعث رشد و تعالی خانوادهها شدهام. ويرانی خانه و دربدری افراد سخت است و اين از من بر نمیآيد. خصوصیسازی را انجام میدهم ولی با برنامه و عقل و فکر. بهم ريختن مجموعه کاری است آسان ولی بسيار پست و بی ارزش که اين از من ساخته نيست. بگذاريد تا کار خود را انجام دهم. پس از بحثهای گوناگون جلسه تمام شد و همه با سردرد از جلسه خارج شديم. خصوصیسازی کار آسانی نبود ولی برنامه کاری من بود و حسب حکم شهردار تهران بايد آن را انجام دهم. خيلی مشکل است و تبعات سياسی، اجتماعی بزرگی دارد. اگر با بی دقتی انجام شود واقعاً خطرناک است و زمانی که اتفاقی حادث شود متأسفانه کسی از آدم حمايت نمیکند و خودم بايد پاسخگو باشم. دوران عجيب و سختی را میگذرانم و انصافاً آينده نيز مبهم است. برايم عجيب بود که آن همه حامی و آن همه سينه چاک آقای ستوده کجا رفتند و اين بنده خدا تنها ماند و تازه از کار هم بيرون رفت. حالا مسئوليت من مديريت بر دو سازمان عظيم و حساس شهرداری تهران شروع شد. عصر همان روز به همراه آقای مهندس طارميان مدير عامل قبلی سازمان خدمات موتوری که دل پرخونی از آقای ستوده و سازمان بازيافت داشت و کليه معاونين و مديران ارشد سازمان خدمات موتوری برای معارفه به سازمان بازيافت رفتم و از شهرداری مرکز کسی را با خود نبردم تا کار بصورت عادی انجام شود. مديران و پرسنل بازيافت که مدتها با ما بیمورد درگير بودند از اين حکم و رفتن من به بازيافت شوکه شده و سخت نگران بودند. همه را در سالن کنفرانس جمع کردم و با آنها مفصل و بیپرده صحبت کردم که من برای کار آمدهام و کمبود شغل و پست و موقعيت ندارم. ما با هم همکاريم و شما هم کمک کنيد تا دو سازمان در کنار هم و با هم خدمتی آبرومند انجام دهند و کدورتهای پيش آمده را دور بريزيم و يار هم باشيم. در پايان پرسش و پاسخ نيز انجام شد و جلسه به خوبی به پايان رسيد.
اجازه فرماييد مقداری به اوضاع سازمان خدمات موتوری بپردازم و موضوع خدمت در سازمان بازيافت و تحولات آن فعلاً بماند. به همين قدر بسنده میکنم که مدير عامل مجبور به کنارهگيری شد و سرپرستی سازمان به اينجانب محول گرديد. در سطور آتی به اوضاع سازمان بازيافت و کارهای زمينمانده و انجامشده و برخورد مديران و پرسنل با من و اقدامات ضربتی من برای سامان دادن به اوضاع سازمان بحث مفصلی خواهم داشت. بالاخره ايستگاههای خدمات شهری به سازمان برگشت و کار اصلی سازمان با تلاش ايثارگرانه پرسنل با جديت تمام شروع شد. غوغايي به پاست. صميميت و صداقت مديران و پرسنل سازمان همه شهرداری تهران را مبهوت کرده. اوضاع هر روز بهتر میشود. وضعيت دريافت مطالبات از شهرداریهای مناطق بخوبی پيش میرود و ديگر نگران پول نيستم. به کارها میپردازم. تعداد300 دستگاه نيسان ويژه حمل زباله توسط سازمان خريداری و در پارکينگ شرکت واحد موجود است. در زمان شهرداری جناب آقای الويری مجوز خريد به سازمان داده شده است. ولی متاسفانه اقدام به توزيع صورت نگرفته است. بی تفاوتی و سردرگمی و نبود انگيزه خدمت در سازمان دست به دست هم داده و اين مشکل مانند ساير مشکلات به جا مانده است و از سوی ديگر تعداد 350 دستگاه خاور ميچکا زمين گير شدهاند (خاورهای ميچکا ماشينهای تخصصي حمل زباله هستند). همه اين ماشينها که تعدادشان به 650 دستگاه میرسد در پارکينگ شرکت واحد در جاده خروجی تهران به دماوند پارک هستند و برف و باران و گرما و سرما قطعات پلاستيکی و لاستيکی آنها را از بين برده و مقداری نيز زنگ زدگی بجا مانده است.
یک شب به روال هميشگي براي ديدن اخبار ساعت 9 تلويزيون به اتفاق خانواده بر سر سفره شام بوديم. بگومگوي بچه ها و نيز سر و صداي آگهيهاي تبليغاتي تلويزيون حال و هواي ديگري را برايمان ترسيم ميکرد. من که منتظر اخبار بودم بسيار از اين وضعيت بچهها و تلويزيون هم دلتنگ بودم و هم منتظر اخبار. بالاخره زنگ و آرم اخبار ساعت 9 پخش شد. خلاصه اخبار داخلي و خارجي هم جديد و جالب به نظر ميرسيدند. انگار دنبال گمشدهاي هستم و هنوز آرام و قرار ندارم. در لابلاي اخبار ايران گوينده اخبار خبر از تصويب استانداري جناب آقاي مهندس محمديزاده به عنوان استاندارد خراسان رضوي داد. خشکم زد هم خوشحال شدم و هم متأسف. خوشحال از اينکه جناب آقاي مهندس محمديزاده که مديري لايق و توانا و بسيار با اخلاص و با متانت است با رفتن از شهرداری عاقبت به خير شد و به نيکي رفت، گرچه استانداري خراسان حق مسلم ايشان نبود و جايگاهش با توجه به مديران دولت جديد بيشتر و بيشتر است ولي خوب شايد مصلحت بزرگان در همين است. ما هم راضي و هم متأسف بودیم براي شهر تهران که مديري بسيار بزرگ و توانا را از دست داد. مهندس محمدیزاده گر چه سابقه کار در شهرداری را نداشت ولی با درايت و مديريتی بسيار ارزشمند و عالمانه چنان عملکردی از خود به جای گذاشت که بنا به قول دوست و دشمن بیسابقه و به ياد ماندنی خواهد بود. مهمترين و بارزترين شاخص اين عملکرد اخلاص، ايمان و صداقت ايشان بود. مهندس محمدیزاده با مديريتی فهيم توانست در کوتاهترين زمان، بيشترين و بهترين عملکرد را داشته باشد. اينجانب بيش از يکسال به عنوان مديرعامل سازمان خدمات موتوری در خدمت شهرداری تهران و زيرمجموعه سازمانی ايشان بودم. با بسياری از ناملايمات که برخورد میکردم تنها مرجع من برای حل مشکلات و دريافت مشی پيشرفت و ترقی از محضر ايشان بوده است. رجاء واثق دارم که نام نيک اين بزرگوار همواره در اذهان مردم خوب تهران و نيروهای زحمتکش و پرتلاش شهرداری برای هميشه خواهد ماند. موفقيت در مسئوليت جديد برای اين عزيز آرزوی من است.
بر گرديم به بازگویی خاطرات شهرداری :
دستور واگذاري 300 دستگاه نيسان را پس از کسب مجوز هیأت مديره و شوراي سازمان به پيمانکاران بصورت يک ميليون تومان نقد و ماهيانه 130 هزار تومان قسط به معاونت مالي و اداري و مديريت حقوقي سازمان دادم. و اين کار طي 2 ماه کلاً انجام شد و ماشينهاي نو و تخصصي حمل زباله وارد خدمت به شهروندان تهراني شدند. با واگذاری اين تعداد از ماشينهای نو به مجموعه، جمعآوری زباله شهر تهران (300 دستگاه وانت نيسان آبی رنگ) يعنی در واقع عملاً کار توسعه مکانيزاسيون در خدمات شهری شروع شد. با جناب آقای مهندس حقانی معاون محترم خدمات شهری شهرداری تهران برای علمی کردن اين برنامه که جديد هم بود صحبت کردم ايشان موافقت کردند که گروهی متشکل از صاحب نظران علمی و اجرايی تشکيل شود و برای توسعه مکانيزاسيون در خدمات شهری طرحی بصورت مدون تهيه شودکه با دعوت تعدادی از اساتيد و مديران اجرايي اين کار را سامان دادم. مسئوليت اين طرح با حکم معاونت خدمات شهری که طی شماره 8160/811515 مورخ 29/3/81 به اينجانب محول و نام گروه تخصصی برنامهريزي توسعه مکانيزاسيون در خدمات شهری نيز برای اين جمع انتخاب گرديد. اسامی منتخبين به شرح زير به معاونت اعلام گرديد و برای همه آنها بعنوان عضويت در گروه تخصصی حکم صادر شد.
1- جناب آقای دکتر الماسی استاد دانشگاه
2- جناب آقای دکتر برقعی استاد دانشگاه
3- جناب آقای دکتر ثقفی استاد دانشگاه
4- جناب آقای دکتر هاشمی استاد دانشگاه
5- جناب آقای دکتر لطيفی معاون اداره کل فلزی و خودرو وزارت صنايع
6- جناب آقای مهندس تاجران شهردار منطقه 15
7- جناب آقای مهندس مير شکرايي معاون خدمات شهری منطقه 6
8- جناب آقای مهندس فرشاد فخيمی مشاور مديرعامل سازمان و مدير روابط عمومی
9- جناب آقای مهندس عبدالحميدی معاون سازمان خدمات خدمات موتوری
10- جناب آقای مهندس کردبچه معاون فنی سازمان خدمات موتوری
جلسات گروه بصورت 2 هفته يکبار با حضور اعضا تشکيل و در مورد توسعه مکانيزاسيون در خدمات شهری به جمعبندیهای خوبی رسيديم. طرحی جامع و کامل تدوين شد و در اختيار معاونت قرار گرفت. به علت انجام تغيرات و جابجايیها در کل شهرداری تهران و وجود نظرات خلاف ايدههای قبلی، در مديريت جديد طرح اجرا نشد و به بايگانی سپرده شد. ولی من مأيوس نشدم و کارم را خارج از برنامه و در چارچوب طرح و بصورت عملی ادامه دادم. به نظر میرسد بهتر آن است که مقداری از جمعبندی طرح را گرچه ارائه آن زمانبر است بيان کنم. چون بنظرم بسيار جالب خواهد بود که مطالب به اطلاع خوانندگان محترم برسد تا شايد از اين رهگذر بتوانم دين خود را به شهرداری تهران و اعضای محترم گروه تخصصی برنامه ريزي توسعه مکانيزاسيون خدمات شهری که از نخبگان علمی- اجرايی کشور بودند، ادا نمايم. قابل ذکر است چون طرح پس از تصويب متأسفانه هرگز در ميدان عمل و اجرا قرار نگرفت، لذا کليه آمار و مطالب بصورت غير قابل استناد محفوظ خواهد ماند و شرعاً در صورتيکه کسی بخواهد به آنها استناد نمايد حتماً با ذکر مرجع و با حفظ امانتداری میتواند بهرهگيری نمايد. اين گزارش به عنوان «بررسی و شناخت وضع موجود مواد زايد جامد شهری (زباله) تهران» که در سال 1381 تدوين گرديده به شرح زير تقديم میگردد.
مقدمه
شناخت واقعيتهای کمی و شرايط ساختاری، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژی خدمات شهری و آگاهی از چگونگی انجام اين خدمات در وضعيت کنونی از اهم پيشنيازهای لازم برای پی بردن به مشکلات و تنگناها برای ارائه راه کارهای بهينه می باشد. با اين نگرش سعی شده است در اين گزارش به نکات مهم و کليدی در رابطه با وضع مديريت زباله شهر تهران پرداخته شود. برای داشتن تصويری کلی از وضعيت «مديريت زباله» شهر تهران، اين مقوله به مجموعه فعاليتهای زير تقسيم میشود :
1ـ مجموعه فعاليتهايی که در قبال توليد زباله از مجاری مختلف خانگی، تجاری، صنعتی، خدماتی، بيمارستانی و بهداشتی و … به عمل میآيد. اين مواد معمولاً در اين چرخه حرکت دارای توقفهای کوتاه و بلندی بوده، دستخوش تغييرات عمدی يا غير عمدی فيزيکی و شيميايي قرار ميگيرند و بعضی منفک شده و بقيه به مرحله بعد میروند.
2ـ مرحله انتقال از تلنبارگاهها به محلهای جمعآوری ثانويه که اصطلاحاً سکوها يا ايستگاههای انتقال گفته میشوند. در اين ايستگاهها زباله بر اساس تقسيمبندی 13 گانه شهری تا حدودی متمرکز شده و سپس توسط سيستم حمل و نقل خارج از شهر به مقصد نهايي خود برده میشوند.
3ـ مرحله نهايی تحويل زباله که (در حال حاضر) محلی است بنام کهريزک که در اين محل فعل و انفعالات مختلف شامل دفن زباله در ترانشهها و پوشاندن با خاک، تهيه کمپوست به سه صورت صنعتی يا کارخانه ثابت، کارخانه متحرک (کارکو) و ايجاد پشته و هوادهی مصنوعی انجام ميگيرد.
آنچه در اين مجموعه ارائه ميشود تلاشی است در جهت توضيح و تشريح واقعيتهای اجرايي و مراحل مختلف مديريت زباله شهر تهران تا بتوان بر اساس شناخت آنها، روش، تجهيزات ماشينها و برنامههای مناسب و بهينه را در هر مرحله از مسير حرکت و جابجايي اين مواد انتخاب و اجرا نمود.
تمامی مراحل اجرايي و عملياتی مديريت زباله در شهر تهران از توليد تا سرنوشت نهايي يعنی مدفون و يا بازيافت يا اقدام به هر روش ديگر به عوامل مهمی مانند محيطزيست و پارامترهای مؤثر بر آن، اقتصاد و اهرمهای عمل و عکسالعمل و مباحث بسيار حساس اجتماعی و فرهنگی مربوط ميشود که لازم است پس از شناخت چگونگی اثرگذاری متقابل آنها، پاسخهای شايسته با کاربریهای جامع و پاسخگو برای آنها فراهم شود. به عبارت ديگر چنين نتيجه ميشود که هرگونه فنآوری يا راهکار برای پاسخگويي به نيازهای مديريت زباله شهر تهران، الزاماً بايد در برگيرنده برآيندی متعادل، منطقی و مطلوب در توجيه اقتصادی، زيست محيطی و راهکار هايي همخوان با حساسيتهای اجتماعی باشد. بر اساس اين نگرش ارائه وضع موجود مديريت زباله در شهر تهران به مراحل و دستهبندیهای زير تقسيم شده است :
الف ـ توليد زباله و توجه به کاهش آن
ب ـ جمعآوری و انتقال زباله به سکوهای 13 گانه تهران
ج ـ دفع و بازيافت به طرق
ج ـ1 توليد کمپوست و روشهای کنونی تهيه کمپوست در تهران
ج ـ2 دفع زباله به طريق سوزاندن
ج ـ3 دفع زباله به طريق دفن کردن
علاوه بر مباحث فنی و مديريتی فوق، ساير عوامل مهم و ساختاری که مورد توجه اين گزارش بوده است شامل موارد زير میباشد:
- توجه به آموزش و فرهنگ سازی
- بررسی مسائل مالی و قوانين
در اين گزارش سعی میشود ابتدا تصويری اجمالی از وضعيت هر بخش داده شود. سپس عوامل و نکات کليدی که بر اساس آنها وضع موجود میبايستی مطرح و سنجيده شوند مورد توجه قرار میگيرند. قبل از پرداختن به مباحث ذکر شده در بالا، به يک نگرش کلی درباره وضع فعلی تهران و زباله آن نيز پرداخته خواهد شد. از اين اطلاعات برای برنامه ريزیهای کلان و سياستگذاری راهبردی در مديريت زباله استفاده میشود.
آمار و اطلاعات کلان
1-1- آمارهای کلی برخی مشخصههای تهران در ارتباط با خدمات شهری و مديريت مواد زائد جامد: جهت ارزيابی صحيح و عملی وضعيت موجود و همچنين بطور کلی مديريت بر مواد زائد جامد شهری و ارائه راهکارهای مناسب بر مبنای ارزيابیهای انجام شده میبايست فاکتورهای موثر در اين فرايند مد نظر قرار بگيرد تا بر پايه اين اطلاعات بتوان با احتمال خطای کمتری نسبت به آينده چه در برنامههای کوتاه مدت و چه بلندمدت تصميمگيری و ارائه راهکار نمود. از مهمترين فاکتورها در اين زمينه را میتوان وسعت شهر، جمعيت، نرخ رشد جمعيت، متوسط درجه حرارت، ميزان رطوبت نسبی، مقدار بارندگی و … را نام برد که اين آمارها و اطلاعات در محاسبات مديريتی و برنامهريزي های استراتژيک و همچنين انتخاب تکنولوژی مناسب مورد استفاده و توجه قرار خواهد گرفت که به آنها در اين بخش پرداخته خواهد شد.
1-1-1- مساحت و جمعيت: شهر تهران با وسعتی بالغ بر 700 کيلومتر مربع و در حداقل طول شرقی 50 درجه و 10 دقيقه و حداکثر طول شرقی 53 درجه و 10 دقيقه و حداقل عرض شمالی 36 درجه و 21 دقيقه واقع ميباشد. طبق آخرين سرشماری عمومی نفوس و مسکن در آبان ماه 1375 جمعيت تهران 6758845 نفر بوده است که بر طبق روند رشد جمعيت 40 ساله ارائه شده در جدول 1-1 متوسط رشد سالانه ارائه شده از طرف سازمان مديريت و برنامه ريزی کشور، تخمين زده ميشود که در سال 1380 جمعيت ساکنی معادل 7101948 نفر دارا باشد. همچنين طبق برآوردهای انجام شده جمعيت غير ساکن بيش از 3000000 نفر می باشد.
جدول 1-1 جمعيت ساکن تهران بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن (آمارها تقريبی است)
آبان 1335 | آبان1345 | آبان 1355 | مهر1365 | مهر1370 | مهر1375 |
1512081 | 2719730 | 4530223 | 6042584 | 6475527 | 6758845 |
شهر تهران دارای 21 منطقه است که در حال حاضر دو منطقه آن منطقه اجرايی تحت پوشش مديريت مواد زايد جامد شهرداری میباشد. مساحت مناطق 21گانه و جمعيت آنها در جدول 1-2 مشخص شده است.
جدول 1-2 آمار تقريبی جمعيت ساکن در مناطق شهرداری تهران
منطقه | جمعيت ساکن(نفر) | منطقه | جمعيت ساکن(نفر) | منطقه | جمعيت ساکن(نفر) |
1 | 277055 | 8 | 373371 | 15 | 69780 |
2 | 508322 | 9 | 402109 | 16 | 331133 |
3 | 287422 | 10 | 313265 | 17 | 318877 |
4 | 735887 | 11 | 250605 | 18 | 328728 |
5 | 474864 | 12 | 210419 | 19 | 252324 |
6 | 244492 | 13 | 272024 | 20 | 395126 |
7 | 333132 | 14 | 437883 | 21 | 62182 |
دورنمای توليد زباله در تهران
کل توليد زباله شهری مناطق مسکونی در سال 1380 روزانه 6148 تن بوده که معادل 7/92% کل زباله است که اين رقم در شش ماهه اول سال 1381 به مقدار روزانه 6630 تن رسيده که رشدی 7% داشته است. توليد روزانه زبالههای ساختمانی در سال 1380 نيز حدود 33000 تن بوده، همچنين زبالههای بيمارستانی بطور متوسط روزانه 3/63 تن در سال 1380 برآورد شدهاند که در شش ماهه اول سال 1381 اين مقدار به 37/65 تن بصورت روزانه رسيده است که رشدی بالغ بر 3% را نشان میدهد. بنابراين به منظور هر برنامهريزی، لازم است با توجه به رشد توليد در تمامی قسمتها، برنامه مورد نظر منظور گردد.
وضعيت توليد زباله در شهر
بررسی وضعيت موجود توليد زباله در شهر به مفهوم خروج مواد ناخواسته و يا پسماندههای مصرفی از اماکن مسکونی، تجاری، صنعتی، خدماتی، بهداشتی و … به بيرون میباشد. قبل از بيان وضع موجود به چهار نکته اشاره میشود که باید بر اساس آن سازمان مديريت زباله در جهت کاهش بار زباله بر عمليات توجه کند:
ـ آگاهي دادن به جامعه و شهروندان در رابطه با تفکيک از مبدا و بازگردانی مواد و توجه به نياز های کارکنان بخش جمعآوری زباله
ـ توسعه صنايع کوچک و بزرگ بازگردانی (recycling)
ـ تغيير مسير مواد آلی از بقيه مواد (مهمترين وظيفه مديريت کاهش مواد آلی در زباله و فراهم آوردن شرايط مناسب برای يک کمپوست خوب است)
ـ تبليغ و اعمال سياستهای کاهش توليد مواد در سطح کارخانجات و کارگاههای توليدی مانند بستهبندیهای پلاستيکی و دسته بندی مواد مشابه برای امکان بازيافت مکانيزه آنها
ü کل توليد روزانه : در سال 1380 کل زائدات شهری بالغ بر 2243981000 کيلوگرم که معادل 614789 تن در روز می باشد. همچنين زائدات صنعتی در اين سال معادل 154081000 کيلوگرم معادل 42214 تن در روز و زائدات بيمارستانی نيز بالغ بر 663003 تن در روز است.
ü تعداد پرسنل : تعداد کل کارگران رفت و روب 9639 نفر و تعداد کارگران جمع آوری زباله 3628 نفر میباشد که تعداد کل پرسنل برابر 13639 نفر میباشد.
ü تعداد دستگاه معادل نيسان : از آنجا که اهميت مکانيزاسيون و کارايي آن در سيستم مديريت زباله بسيار شاخص است. بدون پرداختن به موارد کلی اهميت وضع موجود را از نظر توانايي و ظرفيت جابجايي و انتقال زباله توسط ناوگان مکانيزه و مشکلات آن با توجه به مشخصههای زير در قسمتهای بعد جمعبندی میکنيم.
ü ظرفيت هر واحد معادل تن : حجم هر نيسان معادل 15/3 متر مکعب است که متوسط ظرفيت هر بارگيری 1200 کيلوگرم، معادل2/1 تن میباشد.
ü سيکل کاری : سيکل کاری هر نيسان از بارگيری از محلهای توليد زباله تا سکو (رفت، برگشت، بارگيری، تخليه) بطور متوسط 94 دقيقه میباشد.
ü کل زمان در اختيار کار روزانه : زبالههای خانگی در نيمه اول سال هر شب حدود ساعت 22 تا 7 بامداد و در نيمه دوم سال از ساعت 21 شب الی 8 صبح روز بعد توسط کارگران خدمات شهری از درب منازل جمعآوری و بوسيله نيسانها و يا ماشينآلات جمعآوری به ايستگاهها برده میشود.
ü برنامه تدوين شده تفکيک : طبق گزارش شهرداری برنامه مدون جهت تفکيک در محل وجود ندارد، ليکن در قالب طرح نواحی سبز که برای اولين بار در يکی از نواحی منطقه 6 شهرداری انجام گرفت در کليه مناطق شهرداری تهران ناحيه ای را بدين منظور انتخاب نمودند که طرح تفکيک از مبدأ طی برنامه زمانبندی انجام خواهد شد و بتدريج به کل مناطق گسترش خواهد يافت. در حال حاضر حدود نيم درصد از سطح تهران شامل اين طرح است.
طرح ناحيه سبز (نمونهای از فعاليتهای انجام شده)
هدف اصلی طرح ناحيه سبز ارتقاء سطح کمی و کيفی ارائه خدمات شهری میباشد. بر اساس اين طرح هر يک از شهروندان به نوعی مسئوليت دارد تا با مشارکت خود نسبت به کاهش توليد زباله و استفاده مجدد و بازيافت آن با سازمان بازيافت و تبديل مواد شهرداری تهران همکاری نمايد. اگرچه اين طرح تنها نيم درصد از کل مساحت شهر تهران را پوشش میدهد ولی به عنوان يک نمونه هر چند کوچک دارای جنبه های مهم و بسيار است. بطور کلی در اين طرح جهت ارتقا کمی و کيفی سطح خدمات به شهروندان در چهارچوب مجموعه مديريت مواد زائد جامد اهدافی به شرح زير منظور شده است :
- بهينه سازی سيستم جمع آوری و حمل زائدات جامد
- بهينه سازی سيستم نظافت و رفت و روب
- بهينه سازی سيستم آموزش و اطلاع رسانی
در اجرای اهداف فوق بر اساس نتايج حاصله از اجرای طرح های قبلی تفکيک از مبدا و بررسی نقاط ضعف و قوت آنها سازمان بازيافت و تبديل مواد شهرداری تهران در ابتدای سال 1380 اقدام به اجرا طرح تفکيک زباله از مبدا به صورت تر و خشک با روشی متفاوت از طرح های قبلی در ناحيه يک منطقه 6 و بعد از آن در تيرماه 1381 در محله دبستان منطقه 7 شهرداری نموده است.
طرح تفکيک زباله درمبدأ بصورت تر و خشک
بر اساس تجارب حاصله از اجرای طرح ناحيه سبز و محله سبز مراحل پياده سازی آن به شرح ذيل در گزارش معاونت پژوهش و آموزش سازمان بازيافت و تبديل مواد ذکر شده است ولی گزارش کاملی از چگونگی انجام يا عدم انجام نتايج هر مورد در اختيار نيست.
- بررسی وضعيت موجود
- بررسی کميـت و کيفيت زباله خانگی
- آموزش و اطلاع رسانی
- نظرسنجی
- ارائه کد اشتراک
- برپايي مرکز ارتباطات و مشارکت های مردمی
- ماشين آلات و تجهيزات مورد نياز
- نصب و واگذاری مخازن
- جمع آوری، حمل و انتقال زائدات خشک
- آناليز فيزيکی زائدات خشک (بررسی کميت و کيفيت زائدات خشک جمع آوری شده)
- بررسی کميت و کيفيت زبالههای خانگی بعد از انجام طرح
مشخصات محدوده طرح ناحيه سبز
- محدوده جغرافيايي ناحيه يک منطقه6
- مساحت/کيلومتر مربع (5/0 % شهر تهران) 5/3
- جمعيت ساکن/نفر (4/0 % جمعيت شهر تهران) 30000
- ميانگين توليد زباله خانگی در روز/کيلوگرم (3/0 % زباله شهر تهران) 23100
- سرانه توليد زباله خانگی 770
آموزش و اطلاع رسانی
- آموزش چهره به چهره/واحد 11900
- ارائه کد مشترک/واحد 15882
- بروشور اطلاع رسانی اهداف طرح/برگ 15000
- بوم تبليغاتی/تخته 50
- پوسترهای تبليغاتی/برگ 2000
- تراکت های اطلاع رسانی/برگ 5000
ميزان زباله خشک جمع آوری شده
- تاريخ شروع جمع آوری زباله خشک 10/10/1381
- ميزان زباله خشک جمع آوری شده تا پايان آبان ماه/کيلوگرم 448430
- تعداد نوبت های جمع آوری/روز 213
- ميانگين هر نوبت جمعآوری مربوط به ماه آخر/کيلوگرم 2514
- درصد افزايش مقدار جمع آوری در ماه آخر به ماه ماقبل 5/2
تعداد پرسنل و ماشين آلات
- ماشين نيسان طرح جديد (مسقف)/دستگاه 4
- پرسنل جمع آوری و راننده/نفر 20
- پرسنل اداری/نفر 4
آناليز فيزيکی زباله خشک جمع آوری شده
- کاغذ و مقوا/درصد 1/68
- پلاستيک/درصد 7/16
- شيشه/درصد 8/2
- نان خشک/درصد 8/2
- فلزات/درصد 2
- زباله تر/درصد 1/1
- ساير/درصد 5/6
سهم کارگاه های جداسازی و بازيافت
- بخش خصوصی (جداسازی) : از آنجا که در رابطه با برخی از موارد ذکر شده اطلاعات و گزارشات مستندی در دست نيست و تنها میتوان به شنيدهها و گفتهها اکتفا کرد، بنابراين برای ارزيابی دقيق اين قسمت مهم که سهمی حساس در مديريت زباله دارند لازم است مطالعاتی مستند و اصولی انجام گيرد.
- خدمات رفاهی کارکنان : خدماتی چون تعاونیهای مصرف و مسکن
- ايمنی کارکنان و تجهيزات : امکانات ايمنی برای کارگران شامل واکسيناسيون، ماسک، لباس کار، حمام و …
- محاسبه ظرفيت اسمی و عملی جابجايي زباله : طبق محاسبات انجام شده و با توجه به آمارهای منتشره از سوی سازمان بازيافت و تبديل مواد و منابع ديگر ظرفيت جابجايي زباله از محل توليد (منازل و مراکز توليد) به سکوهای 13 گانه در مناطق مختلف تهران به صورت ظرفيت بالقوه 04/16478 تن در روز خواهد بود.
مقدار زباله باقيمانده – بازيافت شده يا گم شده (طبق آمارهای سال 1381)
اگر به آمار توجه شود، متوسط زباله در شهر تهران روزانه 6630 تن اعلام شده (اگر چه اين رقم 8000 تن در روز نيز اعلام شده است) و دريافت روزانه کهريزک 5600 تن اعلام شده است. با يک محاسبه ساده میتوان نتيجه گرفت روزانه حدود 2000 تن زباله در شهر تهران يا بازيافت میشود يا هميشه در شهر انباشت است.
¡ جمعآوری زباله، انتقال به سکو و رفت و روب معابر
بر خلاف تصور عمومی که زباله را فقط در متن جمعآوری آن میبينند، جمعآوری زباله تنها بخشی از مديريت زباله را شامل میشود. با وجود اين جمع کردن زباله مهمترين بخش هزينهاي زباله است که در کشورهای غير صنعتی بعضاً تا 90ـ70 درصد هزينه مديريت زباله را شامل میشود و جمعآوری و رفت و روب خيابانها و معابر بيشترين سهم را در بودجه مديريت و سازمان اداره زباله دارد. در حال حاضر متوليان امر جمعآوری و حمل و دفع زباله در شهر تهران توسط دو سازمان و يک اداره کل به انجام میرسد که هر يک دارای شرح وظايف خاص خود میباشند. گسسته بودن مسئوليتهای اجرايی مرتبط با مديريت زباله از عوامل مهم بروز مشکلات و مختل شدن وحدت دهی در سامان دادن به جمعآوری زباله تهران است. از آن گذشته، نگرش منفی به امور و مشاغل مربوط به جمعآوری زباله متأسفانه به اين مفهوم اجرايی منجر شده که آنهايی که در امر جمعآوری زباله کار میکنند دارای موقعيت اجتماعی پايينتری بوده و مسئولين آنها نيز از امکانات آموزشی، پشتيبانی، حمايت و شناخت ارزش اجتماعی کمتری برخوردارند.
جدول تعداد کل نفرات، تجهيزات و برنامه کاری بخش جمعآوری و انتقال زباله
تعداد کل پرسنل نفر | تعداد نوع های مختلف خودروهای جمعآوری | |||||||||
کارگران جمع آوری زباله | تعداد کارگران رفت و روب | تعداد خودرو برحسب دستگاه نيسان | وانت نيسان طرح | خاور روباز | خاور ميچکا | مخزن غلطان | ساير | بنز10تن مکانيزه | بنز10 تن بيمارستانی | خاور بيمارستانی |
3628 | 9639 | 2151 | 707 | 430 | 146 | 64 | 26 | 5 | 8 | 15 |
رفت و روب خيابانها و معابر
امور نظافت شهری شامل جمعآوری زباله و نخالههای خيابانی و جاروب معابر است. رفت و روب معابر بخش مهمی از مديريت زباله را شامل میشود و معمولاً هزينه آن 30-20% هزينه امور خدماتی است. در تهران هزينه رفت و روب معابر اصلی در روز معادل 13% هزينههای خدماتی شهرداری است. جاروب خيابانها ممکن است شامل شستشوی مسيرها و… نيز باشد. رفت و روب معمولاً شامل خيابانهای اصلی، پيادهروها و محلهای عمومی مانند پارک و… است. تکيه بر نيروی انسانی و بخصوص توجه به نيازهای بهداشتی، ايمنی و ايجاد انگيزه در آنها از اهم عواملی است که در وضعيت کنونی توجه چندانی به آن نمیشود.
ايستگاهها و سکوهای انتقال زباله
سکوها يا ايستگاه های انتقال، تأسيسات مرکزی هستند که در آنها زباله از خودروهای کوچکتر تخليه و سپس به داخل کاميونها و تريلرهای بزرگتر بارگيری (در تهران) و به مقصد دفع يا پردازش (بازيافت) برده میشوند. اين مرحله معمولاً همراه با جداسازی، تفکيک و جابجايی زباله نمیباشد.
ـ وضعيت کنونی سکوهای شهر تهران : در حال حاضر در تهران 15 ايستگاه انتقال (سکو) وجود دارد که زبالههای جمعآوری شده از مناطق مختلف بصورت اشتراکی و يا مجزا در اين سکوها از ماشينهای کوچکتر به ماشينهای بزرگتر جهت افزايش سرعت و حمل و کاهش هزينه انتقال به محل پردازش و دفن حمل میشود. مشخصات اين 13 سکو در جدول آورده شده است. و در حال حاضر از دو سکوی ديگر هيچ آماری از نظر تناژ ورودی و غيره به دلايلی از جمله نبودن امکانات کافی ارائه نشده است.
ـ تعداد وسايط نقليه موجود در ايستگاههای 13گانه : در مجموع تعداد دستگاههای سمی تريلر، کاميون روباز، خاور طرح، وانت کفی، وانت طرح، کاميون روبسته، غلطان، فان، گاری دستی و ساير ماشينها که در ايستگاههای 13گانه موجود است در جدول زير به تفکيک ايستگاهها آمده است.
تعداد وسايط نقليه موجود در ايستگاه (سکو) مناطق | |||||||||||||
مناطق | 1 | 2 | 5 | 6 | 7 | 8 | 10 | 12 | 13 | 15 | 16 | 18 | 20 |
سمی تريلر | 20 | 12 | 12 | 2 | 4 | 6 | 5 | 6 | 4 | 13 | 3 | 8 | 5 |
کاميون روباز | 5 | 6 | – | – | – | – | 6 | 13 | 8 | 26 | 19 | 25 | 15 |
خاور طرح | 50 | 13 | 20 | – | 2 | 7 | 5 | 8 | – | 4 | – | 28 | – |
وانت کفی | 3 | – | – | – | – | – | 2 | – | – | 6 | – | 4 | 5 |
وانت طرح | 20 | 15 | 60 | – | 4 | 39 | 29 | 60 | 30 | 85 | 47 | 110 | 4 |
کاميون روبسته | 40 | – | – | – | – | – | – | – | 1 | 1 | – | 10 | – |
غلطان | 10 | 2 | 1 | 4 | – | – | – | 2 | 1 | 8 | – | 20 | – |
فان | – | – | – | – | – | 1 | – | – | – | 3 | – | 7 | – |
گاری دستی | 3 | 2 | 2 | 2 | – | – | – | 1 | – | – | – | 4 | – |
ساير | لودر2 | – | – | – | – | – | – | لودر1 | – | – | – | – | – |
ـ کمپوست و کمپوست کردن : قبل از پرداختن به وضعيت موجود کمپوست کردن زباله تهران ضروري است به عواملي که باعث عدم موفقيت سيستم کمپوست سازي ميشود، اشاره کنيم :
1ـ مشکلات اقتصادي، هزينه هاي بالاي توليد، عدم امکان تأمين مواد مناسب براي کمپوست و عدم تأمين بازار فروش مناسب از جمله عوامل اقتصادي شکست برنامه کمپوست است.
2ـ مشکلات فني در اين رابطه معمولاً دو نوع است :
2ـ1ـ مسائل فني قبل از انجام فرآيند کمپوست و مسائل متعدد آن
2ـ2ـ عدم انجام فرآوري طبق شرايط و استانداردهاي لازم (به مشخصههاي کمپوست ضميمه توجه شود). به عبارتي عدم تأمين شرايط محيطي و بيولوژيکي مناسب براي پروسه کمپوست.
به طور کلي عدم موفقيت يک سيستم کمپوست علاوه بر مشکلات تکنولوژي، عدم شناخت مديريت اين بخش از طبيعت و چگونگي مواد ورودي و يا عدم توجه به شرايط بيولوژيکي فرآيند است که معمولاً سعي ميشود با افزايش نقش ماشين در سيستم آنرا حل نمايند. هزينه فعلي کمپوست در جهان بين 20-40 دلار بر تن است و در ايران در کهريزک حدود 000/600 ريال بر تن است. (گزارش بازديد از محل)
شاخصهايي که يک سيستم مناسب کمپوست را مشخص ميکند و وضع موجود را ميتوان بر اساس جزئيات اين عوامل ارزيابي نمود، عبارتند از :
- ورودي مواد براي کمپوست داراي قابليت کمپوست شدن باشند (مواد قابل تجزيه)
- سيستمهای مکانيکي پيش فرآوري از نظر مخلوط کردن مواد درست کار کنند.
- عمليات پيش فرآوري دستي (نيروي انساني) معمولاً مناسب واحدهاي کوچک تا متوسط است و براي مواد با قابليت کمپوست بالا مناسب است.
- هزينه کمپوست در مقايسه با دفن، بازيابي و بازيافت مواد به نحوي باشد که انجام کمپوست توجيه اقتصادي داشته باشد.
مشخصات کمي و کيفي کمپوست (نمونهاي از استانداردهای جهاني)
درجهبندي کمپوست بر اساس معيارهاي زير بايستي انجام شود :
حداقل فلزات سنگين به صورت mg/kg وزن خشک
کمپوست متوسط | کمپوست عالی | مواد فلزی |
75 | 41 | آرسنیک |
85 | 39 | کادميوم |
3000 | 1200 | کروميوم (کل) |
4300 | 1500 | مس |
840 | 300 | سرب |
57 | 17 | جيوه |
75 | 75 | موليپديم |
420 | 420 | نيکل |
100 | 36 | سلنيوم |
7500 | 2800 | روی |
مواد آلي خطرناک mg/kg
کمپوست ضعیف | کمپوست متوسط | کمپوست عالی |
1 | 0.1 | 0.01 |
پاتوژنها، باکتريها، ويروسها، پرتوژنها و قارچها
مواد خارجي مانند شيشه، فلزات و ديگر اشياء خارجي در کمپوست عالي 1%، در کمپوست متوسط 2% و در کمپوست ضعيف 4%
اندازه ذرات در :
کمپوست عالي : 100% ذرات کمتر از 10 ميليمتر باشد.
کمپوست ضعيف : % کمتر از 25 ميليمتر باشد.
- EC= 3/4-5/0 ميلي متر/سانتي متر
- PH= 5/8-5/5
- رنگ قهوه اي متمايل به سياه
- کاهش مواد آلي حداقل 60%
- درجه نگهداري در 14 روز آخر 40 درجه سانتيگراد ولي درجه خود کمپوست بالاي 45 درجه سانتيگراد است.
وضع موجود سيستم کمپوست کهريزک
از آنجايي که گزارش و نتيجه آزمايشگاهي مستندي در رابطه با کمپوست تهيه شده، در کهريزک در دست نيست، نميتوان کيفيت آنرا مشخص کرد، تنها ميتوان بر اساس نظرات کارشناسان مختلف گفت که حدود 30% از کمپوست درجه عالي يا خوب است.
ـ توليد کمپوست توسط کارخانه (صنعتي)
ظرفيت پذيرش در روز : ظرفيت اسمي کارخانه کمپوست کهريزک 1000 تن در دو شيفت کاري فعال ميباشد، اما در حال حاضر با پذيرش 500 تن در روز در يک شيفت فعاليت دارد و قابل ذکر است کارخانه روزهاي پنجشنبه و جمعه هر هفته تعطيل ميباشد.
ظرفيت توليد (ظرفيت اسمي) : ظرفيت توليد کارخانه حدود 20% از زباله ورودي ميباشد که معادل 100 تن در روز است. دو نوع کمپوست توليد ميشود که به دو نوع درجه يک و دو مشهورند.
الف ـ کمپوست مشهور به درجه يک : کمپوستي را که با دانهبندي بين صفر تا ده ميليمتر ميباشد و حدود 20% کل توليد را شامل ميشود به نام کمپوست درجه يک در کارخانه شناخته ميشود.
ب ـ کمپوست مشهور به درجه دو : اگر کمپوست توليدي بعد از سرند نهايي دانه بندي بين 10-20 ميليمتر داشته باشد. مابقي کمپوست توليدي بعد از جداسازي کمپوست درجه يک را کمپوست درجه دو مينامند که 80% کمپوست توليدي را شامل ميشود.
ج ـ باقيمانده مواد کمپوست شده (مابقي ظرفيت اسمي توليد) : اين مواد به ترانشه منتقل شده و دفن ميشوند و قسمتي نيز به ابتداي سالن پذيرش جهت جذب شيرابه زباله منتقل ميشود.
دـ روزهاي لنگي کارخانه : به طوري که گفته شد عليرغم ظرفيت اسمي 1000 تن روزانه کارخانه کمپوست فعلاً حداکثر 500 تن در روز را به 20% کمپوست با درجات شرح داده شده تبديل مي کند.
توليد کمپوست با روش کارکو (کارخانه کوچک)
ü ظرفيت کل تن در روز : ظرفيت کارخانه سيار کوچک در روز حدود 150 تن ميباشد. اين سيستم مناسب پردازش در مراحل بعدي کمپوست نامرغوب است.
توليد کمپوست به روش به اصطلاح آلماني :
- زمان ماند : زمان ماند در اين سيستم نزديک به 9 ماه است.
- ظرفيت هر پشته : هر پشته ظرفيتي معادل 3000-3500 تن ميباشد.
- مساحت هر پشته : وسعت هر پشته 2500 متر مربع با طول صد متر و عرض 25 متر ميباشد.
- کيفيت کمپوست حاصله : اطلاعات کافي در دست نيست.
- مساحت لازم براي استفاده از روش پشته سازي (آلماني) : طبق محاسبات انجام شده براي کمپوست مواد آلي زباله روزانه ـ اگر مواد تفکيک شوند ـ حداقل 200 هکتار زمين لازم است به اضافه تجهيزات و تأسيسات و هزينههاي گزاف. اين روش به روش اروپايي مشهور است و مناسب مواد زائد آلي در کشاورزي است که نياز به تفکيک اوليه مواد نيست، مواد زود به هموس تبديل ميشوند، زمين فراوان است و همچنين زمين کشاورزي براي مصرف کمپوست نزديک است.
با توجه به ميزان بسيار زياد زائدات توليدي در شهر تهران که روزانه 7-8 هزار تن ميباشد و همچنين با توجه به اينکه حدود 70 تا 75 درصد از زائدات توليدي شهر تهران را مواد آلي و پسماندهاي مواد غذايي و فضاي سبز تشکيل ميدهند، استفاده از فرآيند کمپوستسازي به جهت دفع صحيح و بهداشتي زائدات توليدي و انجام پردازش علمي بر روي زائدات توليدي منطقي به نظر ميرسد مشروط بر اينکه به مشخصهها و فرآيند و شرايط لازم براي توليد کمپوست مناسب توجه شود.
وضعيت موجود کارخانه کمپوست کهريزک (گزارش سازمان بازيافت)
با توجه به افزايش روزافزون زباله شهر تهران و ظرفيت محدود کارخانه قبلي، احداث واحدهاي جديد توليد کمپوست در دستور کار سازمان بازيافت و تبديل مواد قرار گرفت. در اواخر سال 1372 مطالعات اوليه و بررسيهاي فني براي احداث کارخانهاي با ظرفيت نهايي 2000 تن در روز شروع شد. مرحله اول کارخانه 2000 تني کهريزک با ظرفيت دريافت روزانه 1000 تن زباله در دو شيفت کاري با هزينهاي معادل 4 ميليون دلار و 35 ميليارد ريال در زمين به مساحت 50 هکتار با 86 هزار متر مربع زيربنا در حاشيه مرکز دفن زباله کهريزک احداث و در تيرماه 1377 راه اندازي آزمايشي شد. اين کارخانه از ساختمانهايي شامل واحدهاي دريافت، جداسازي، تخمير اوليه، تخمير ثانويه و … به مساحت کل 31141 متر مربع و ساختمانهاي اداري و خدماتي، رستوران، آزمايشگاه و … به مساحت کلي 4840 متر مربع تشکيل شده است.
روش کار : زباله پس از ورود به کارخانه ابتدا توزين شده و سپس در دو مخزن که هر کدام 500 تن ظرفيت دارند تخليه ميشود و توسط چنگک هايي با ظرفيت 5 متر مکعب در قيفهاي تغذيه ريخته و به وسيله نوار نقاله زنجيري وارد سرند دوار ميشود. زبالههاي زير 50 ميلي متر از شبکه هاي سرند عبور کرده و مستقيماً به سالن تخمير هدايت ميشوند و زبالههاي درشت تر از 50 ميلي متر که روگذر سرند هستند، وارد تسمه نقاله جداسازي ميشوند که در اين مکان مواد بازيافتي و غير قابل کمپوست از زباله جدا شده و بقيه وارد دستگاه خرد کن ميشوند. مواد خرد شده سپس با مواد زير سرندي همراه شده و وارد سالن تخمير ميشوند. سالنهاي تخمير با داشتن 14000 متر مربع زيربنا هر کدام داراي 8 کانال مخصوص به ابعاد 4 متر عرض، 150 متر طول و 75/1 متر ارتفاع هستند. زبالههاي آماده شده براي تخمير در اولين کانال تخليه و پس از 3 روز به وسيله دستگاه زير و رو کن به کانال بعدي منتقل ميشوند که جمعاً به مدت 15-20 روز در کانال 4 زير و رو و تحت هوادهي قرار ميگيرند. هواي مورد نياز تخمير به وسيله فن های هوادهي از طريق مجاري هوا که در بستر کانالهاي تعبيه شده، تأمين ميشوند. در ضمن در اين سالن لولهکشي آب براي تأمين رطوبت نصب شده که در صورت نيار مورد استفاده قرار ميگيرند. زبالهها پس از عمليات تخمير اوليه توسط سيستم نوار نقاله به سالن تخمير ثانويه هدايت شده که در اين سالن مواد مدت 21 روز ماندگاري داشته و به وسيله لودر هوادهي ميشوند. پس از تخمير ثانويه کمپوست به دست آمده به سالن خالص سازي و دانه بندي کمپوست منتقل و در اين مکان پس از عمليات سرند و آسياب و جداسازي فلزات وارد دستگاه جدا کننده هوايي شده و مواد ناخالص ديگر از جمله شيشه و پلاستيک از کمپوست جدا شده و سپس دو نوع کمپوست با دانه بندي زير 5 ميلي متر بين 5 تا 20 ميليمتر آماده فروش ميشود. با توجه به ميزان بسيار زياد زائدات توليدي در شهر تهران که روزانه 7-8 هزار تن ميباشد و همچنين با توجه به اينکه حدود 70 تا 75 درصد از زائدات توليدي شهر تهران را مواد آلي و پسماندهاي مواد غذايي و فضاي سبز تشکيل ميدهند، استفاده از فرآيند کمپوستسازي به جهت دفع صحيح و بهداشتي زائدات توليدي و انجام پردازش علمي بر روي زائدات توليدي منطقي به نظر ميرسد مشروط بر اينکه به مشخصهها و فرآيند و شرايط لازم براي توليد کمپوست مناسب توجه شود.
فوايد کمپوست : کمپوست يک فرآيند بيولوژيکي تجزيه و تغيير شکل مواد آلي به مواد پايدار توسط تعداد کثيري ميکروارگانيسم هوازي گرمادوست در داخل توده زباله در مجاورت حرارت، رطوبت و اکسيژن است. در حين عمل تخمير با ايجاد گرماي 60-70 درجه سانتي گراد، عمل پاستوريزاسيون نيز انجام ميگيرد و عوامل بيماريزا و هرگونه آلودگي در کمپوست از بين ميرود. کمپوست در دانهبندي و تخلخلهاي سنگين، نگهداري آب و مواد غذايي در خاکهاي سبک، کاهش حالت چسبندگي خاک، گرم نگهداشتن خاک، تشديد فعاليتهاي بيولوژيکي خاک، جلوگيري از فرسايش خاک، بهبود کميت و کيفيت محصولات در مجموع احيا و اصلاح خاک هاي به اصطلاح مرده و از بين بردن بسياري از آفتها مؤثر است. کمپوست بهترين و طبيعيترين کود براي کشاورزي و باغداري است و ميتوان با اطمينان از آن در پرورش قارچ، فضاي سبز، انواع سبزی، گل، درختان ميوه، غلات و گياهان وجيني استفاده کرد. مصرف مناسب کمپوست ميتواند براي مدت 3 تا 4 سال غني بودن خاک را از نظر عناصر غذايي تضمين کند. با بهبود کيفيت کمپوست توليدي در کارخانه و با اجراي طرح تفکيک زباله ميتوان احداث کارخانجات کمپوست در مناطق مختلف شهر تهران و شهرهاي ديگر را به عنوان يکي از راههاي حفظ منابع و کنترل آلودگي محيط زيست توجيه نمود و گسترش داد.
سيستم زباله سوزي
به طور کلي در شرايط زير است که استفاده از سيستم زباله سوزي مناسب تشخيص داده ميشود، يا به عبارتي در شرايطي که اکثر يا تمامي اين مشخصه ها وجود داشته باشد. البته هدف و مزيت اصلي زبالهسوزي کاهش مواد اوليه تا ميزان 75 الي 90 درصد است. به هر حال عوامل تعيين کننده در انتخاب روش زبالهسوزي در مديريت زباله عبارتند از :
ـ مکان و فضاي مناسب دفن کمياب و يا وجود نداشته باشد. بنابراين از نظر توجيه اقتصادي شرايط براي سيستم زبالهسوز فراهم ميشود.
ـ کنترلهاي زيست محيطي رعايت شود و به خوبي ارزيابي گردند.
ـ سيستم از نظر مکان و اندازه متناسب با ساير بخشهاي مديريت زباله باشد.
ـ مواد مورد سوخت از نظر محتواي انرژي غني بوده و به راحتي قابل احتراق باشند.
ـ امکان مصرف و يا فروش انرژي در محل وجود داشته باشد.
با توجه به شرايط فوق است که استفاده از سيستم زبالهسوزي در کشور يا تهران بايستي مطرح شود.
وضعيت موجود زباله سوزي در تهران
در حال حاضر در شهر تهران دستگاه زباله سوز جهت زبالههاي شهري وجود ندارد. حدود 33 عدد دستگاه زباله سوز غير استاندارد در سالهاي قبل در بيمارستان هاي تهران استقرار يافته ليکن به علت غير استاندارد بودن بلا استفاده هستند.
دفن زباله Landfills
ميدانهاي دفن زباله از جمله اجزاء حياتي و مهم هر سيستم مديريت زباله شهري هستند. اين ميدانها معمولاً مقصد نهايي بقايايي هستند که پيش از آن کليه روشهاي مديريت در آنها به کار گرفته شده است. در بعضي شرايط دفن تنها روش موجود پس از جمعآوری زباله ميباشند. به هر حال به کارگيري موثر و ايمن اين روش بستگي به برنامهريزي، سازمان دهي و مديريت کل يک سيستم مديريت زباله شهري دارد. قبل از پرداختن به وضعيت موجود دفن زباله شهر تهران نکات اساسي در طراحي يک سيستم دفن را ذکر ميکنيم :
ـ داشتن ظرفيت کافي محل براي دريافت مواد زائد
ـ توجه به موقعيت محلي و رضايت ساکنين محيط اطراف نسبت به ايجاد مراکز دفن
ـ عوامل هيدروژئولوژي و اثرات زيست محيطي آن
ـ هزينه اقدام به عمليات دفن
ـ چگونگي استفاده پس از پايان عمر مفيد محل دفن
شايد از ميان عوامل بالا، عامل دوم يعني مخالفت يا نارضايتي اطرافيان از محل دفن آن (نواحي همجوار) خيلي مهم باشد که لااقل چنين مخالفتي را مي توان به صورت زير خلاصه کرد :
1ـ ريسک خطر بهداشتي و محيطي ممکنه توسط تجهيزات و وسايل دفن
2ـ عوامل منفي حاصل از تنفس به دليل بوهاي نامساعد و گازهاي حاصله
3ـ کاهش ارزش اوليه زمين و تملک هاي محلي
4ـ تردد و کثرت ترافيک، سر و صدا و گرد و خاک در محيط اطراف
5ـ نفي و برداشت مخالف بودن با ريختن زباله در همسايگي ديگران
در حال حاضر در مرکز دفن زباله کهريزک بسياري از اصول و شرايط مطلوب دفن رعايت نميشود.
گزارش وضع موجود ميدان يا محل دفن زباله شهر تهران در کهريزک
ـ پذيرش روزانه : مقدار پذيرش زباله در هفت ماه اول سال 1381 به طور متوسط روزانه 6093 تن بوده است.
ـ نوع مواد : زبالهها به صورت مخلوط دفن ميشوند فقط زبالههاي بيمارستاني جداگانه دفن ميگردند و با لايهاي از آهک روزانه پوشانده ميشود.
ـ وسعت هر ترانشه : از سال 1359 ترانشه هاي به طول 400-500 متر و به عرض 20-25 متر و به عمق 4-5 متر حفر مي گرديد که هم اکنون عمق ترانشه ها 20-25 متر ميباشد.
ـ مديريت شيرابه : روزانه حدود 500-700 مترمکعب شيرابه توليد ميشود که به درياچهاي که ايجاد شده است توسط پمپ هدايت و در اثر گرماي سطحي تبخير ميگردد. آلودگي هوا، آبهاي سطحي و زيرزميني از مشکلات ناشي از شيرابهها ميباشد.
ـ مديريت کارکنان (برنامه ريزي) : کارگران ثابت در مرکز دفن حدود 23 نفر هستند که در مراحل مختلف دفن انجام وظيفه ميکنند.
ـ وسعت و ابعاد کل : وسعت کل محل دفن کهريزک 500 هکتار است.
ـ زمان شروع دفن در منطقه کهريزک : دفن زبالههاي تهران به سال های اوليه دهه 1340 مربوط ميگردد که در مرکز دفن جاده آبعلي (25 کيلومتري تهران) قرار داشته است و سپس به مرکز دفن کهريزک انتقال داده شد. از سال 1367 دفن زباله در مرکز دفن آبعلي ممنوع گرديد و کليه زبالههاي توليدي شهر تهران به مرکز دفن کهريزک منتقل شده است.
ـ زمان باقيمانده جهت امکان دفن در منطقه کهريزک : اگر دفن زباله به صورت ترانشه دفن انجام شود حداکثر تا دو سال ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد. به عبارت ديگر ظرفيت يا طول عمر مفيد منطقه دفن کنوني با شرايط موجود 15 سال برآورد ميشود (500 هکتار مجموعه سايت).
مديريت زبالههاي با خواص ويژه
زبالههاي مخصوص مواد زائد ناخواسته اي هستند که مديريت خاص خود را دارند. اين مواد نبايستي وارد جريان زباله شهري شوند. مواد زائد ويژه يا خطرناک مي تواند منشأ عوامل ايذائي و ضايعات انساني فراواني شوند. از طرفي اثرات مخرب آنها بر محيط زيست غيرقابل انکار است. در مورد آمار و ارقام زبالههايي با خواص ويژه مانند زبالههاي بيمارستاني و همچنين مواد شيميايي و ترکيبات زيان بخش مواد شوينده، روغن موتور، ضديخ، انواع باطري ها، لاستيک و انواع محصولات پلاستيکي غيرقابل تجزيه و غيره اطلاعات دقيقي در دست نميباشد. در حال حاضر ساليانه حدود 150 تن لاستيک مستعمل در تهران به صورت مواد ورودي به زباله يا به صورت ديگر انبار ميشوند که تحت هيچگونه استفاده و بازيافت قابل ذکري قرار نميگيرد.
مديريت مخصوص زبالههاي بيمارستاني و تخريبي (نخاله ها) : اين مواد در مناطق شهري حاصل ساخت و سازهاي مختلف ساختماني و تخريب ابنيه و معابر و … ميباشد. اين قسمت در تهران سهم مهمي از زباله را تشکيل ميدهد و مديريت زباله داراي مسائل فراواني با آن است (سهم آن در کل زباله تهران دقيقاً مشخص نيست). مواد تشکيل دهنده اين بخش شامل خاک، سمنت، آجر، خشت، آسفالت، چوب و ديگر مواد است. اين مواد معمولاً نفوذناپذير و بعضاً ممکن است داراي ترکيبات مضر و شيميايي هم باشند مانند ايرانيت، P2، B2 و …. . معمولاً از ورود اين مواد به جريان زباله شهري بايستي جلوگيري شود (البته در تهران سعي مديريت زباله بر اين است). از آنجا که دريافت اين سهم بالا از مواد به محل دفن کهريزک امکانپذير نيست، لازم است براي آنها محلي ديگر منظور شود که در حال حاضر اين عمل در جاده دماوند ـ آبعلي انجام ميشود.
ـ مديريت مواد زائد مانند لجن، مواد سپتيک تانک و کشتارگاههاي موجود شهر : اگرچه لجن معمولاً در تصفيه گازهاي فاضلاب توليد ميشود، ولي متأسفانه شهر تهران داراي سهم مهمي از لجن خياباني از طريق ورود فاضلاب به مجاري شهر است. دلايل آن زيادند که مهمترين آن نبود سيستم جمعآوری و انتقال و تصفيه فاضلاب شهري است. به هر حال اين نيز از ديگر معضلات مديريت زباله شهر تهران است. علاوه بر آن بعضي کشتارگاههاي صنعتي و حتي بعضي مرغ فروشيهاي کوچک و ديگر موارد کنترل نشده بهداشتي بر اين معضل ميافزايد. برنامه منسجمي براي مديريت اين بخش و به طور جداگانه از زباله جامد شهري در حال حاضر وجود ندارد.
آنچه در اين قسمت مي آيد ذکر مستقيم و بدون دخل و تصرف در مطالبي است که از طريق آموزش و فرهنگ سازي معاونت پژوهشي سازمان بازيافت ارايه شده است (طي سال هاي گذشته). از اينرو از اظهارنظر در رابطه با محتوا، کميت، گستردگي اثرات آموزشي و فرهنگ سازي آنها و ارزيابي اثرگذاري آن خودداري ميشود.
- دورههاي بازديد براي مدارس ابتدايي طي سال هاي 80-79، 5 مورد
- دورههاي بازديد براي مدارس راهنمايي طي سال هاي 80-79، 4 مورد
- دورههاي بازديد براي دبيرستان ها طي سال هاي 80-79، 2 مورد
- جمعاً 13 روز دوره کوتاهمدت براي کارکنان مناطق مختلف شهرداري (کارکنان، کارشناسان، مديران و …) طي سال هاي 80-79 برگزار شده است.
- اطلاعرساني در نمايشگاه ها، جشنوارهها و کلاسهاي آموزشي جمعاً 11 مورد طي سالهاي 80-79
- طي سالهاي 80-81 جمعاً 7 مورد مصاحبه يا ارسال مطالب جهت درج در مجلات و خبرگزاري ها
- جمعاً 90 ساعت کلاسهاي آموزشي براي گروه NGO گزارش شده ولي محتوا و تاريخ و … موجود نيست.
- طي سالهاي 78-81 جمعاً هفت دوره آموزشي ـ مدت دوره حداکثر دو روز ـ روزانه در مراکز دانشگاهي (اعم از بيمارستان هاي آموزشي و مراکز بهداشتي و … ) برگزار شده است.
منابع مالی : از آنجا که منابع مالی و هزينهها و درآمدهای مرتبط با مديريت زباله را نمیتوان به سادگی و به طور مستند جمعبندی نمود و نياز به بررسیهای جداگانه دارد که در زمينه کاری اين گروه قرار نگرفته است، لذا از ذکر اين قسمت خودداری میشود. نکته مهمی که بايد گفته شود اين است که ساليانه قريب به سی ميليارد تومان هزينه جاری و سی ميليون دلار هزينه سرمايهای جهت مديريت زباله شهر تهران هزينه میشود.
قوانین مرتبط با موضوع مدیریت زباله
آنچه در اين بخش به عنوان قوانين آورده ميشود مطالبي است که توسط معاونت پژوهشي سازمان بازيافت در اختيار گذاشته شده است.
قوانین موجود مرتبط با زباله :
1ـ تبصره 4 (الحاقي مصوب 17/5/1352 بند 2) از ماده 55 قوانين شهرداري : شهردار مکلف است محلهاي مخصوص براي تخليه زباله و نخاله و فضولات ساختماني و مواد رسوبي و نظاير آنها تعيين و ضمن انشار آگهي به اطلاع عموم برساند. محلهاي تخليه زباله بايد خارج از محدوده شهر تعيين شود و محل تأسيس کارخانجات تبديل زباله به کود به تشخيص شهرداري خواهد بود. رانندگان وسايل نقليه اعم از کندرو و يا تندروي موتوري مکلفند آنها را فقط در محلهاي تعيين شده از طرف شهرداري خالي نمايند. مجازات متخلفين طبق ماده 276 قانون کيفر عمومي تعيين ميشود. در صورت تخلف مراتب هر بار در گواهينامه رانندگی متخلف قيد و اگر ظرف يک سال سه بار مرتکب همان تخلف شود، بار سوم به حداکثر مجازات خلافي محکوم و گواهينامه او براي يک سال ضبط ميشود و در همان مدت از رانندگي ممنوع خواهد بود.
2ـ ماده 688 از قانون مجازات اسلامي ـ تعزيرات : هر اقدامي که تهديد عليه بهداشت عمومي شناخته شود از قبيل آلوده کردن آب آشاميدني يا توزيع آب آشاميدني آلوده، دفع غير بهداشتي فضولات انساني و دامي و مواد زائد، ريختن مواد مسمومکننده در رودخانه ها، زباله در خيابانها و کشتار غير مجاز دام، استفاده غير مجاز فاضلاب خام يا پساب تصفيهخانههاي فاضلاب براي مصارف کشاورزي ممنوع ميباشد و مرتکبين چنانچه طبق قوانين خاص مشمول مجازات شديدتري نباشند به حبس تا يکسال محکوم خواهند شد.
تبصره 1ـ تشخيص اين که اقدام مزبور تهديد عليه بهداشت عمومي و آلودگي محيط زيست شناخته ميشود يا خير و نيز اعلام جرم مذکور به عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي و سازمان حفاظت محيط زيست ميباشد.
تبصره 2ـ منظور از آلودگي محيط زيست عبارت است از پخش يا آميختن مواد خارجي به آب يا هوا يا خاک يا زمين به ميزاني که کيفيت فيزيکي، شيميايي يا بيولوژيک آن را به طوري که به حال انسان يا ساير موجودات زنده يا گياهان يا آثار يا ابنيه مضر باشد تغيير دهد.
3ـ دستورالعمل استاندارد خروجي فاضلابها (بازنگري سال 1373)، به استناد ماده 5 آييننامه جلوگيري از آلودگي آب مصوب 12/3/1371 هيأت وزيران تهيه شده در سازمان حفاظت محيط زيست
4ـ قانون نحوه جلوگيري از آلودگي هوا شامل 36 ماده مصوب 3/2/1374 مجلس شوراي اسلامي
5ـ استانداردهاي هواي آزاد ايران تهيه شده در سال 1372 توسط سازمان حفاظت محيط زيست
6ـ آيين نامه عوامل فيزيکي محيط کار (سر و صدا، نور، ارتعاش، سرما و گرما، رطوبت و …) به استناد مواد 85 و 96 قانون کار مصوب کميته فني بهداشت حرفهاي کشور در سال 1374، تهيه شده توسط وزارت کشور، درمان و آموزش پزشکي
قوانين پيشنهادي :
ـ لايحه قانوني مديريت پسماندها
خلاصه پيشنهاد و دلايل توجيهي : توسعه سريع صنعت و شهرنشيني و همچنين افزايش جمعيت و تغيير الگوهاي توليد و مصرف در سالهاي اخير باعث توليد انبوه انواع مختلف پسماندها گرديده است. کمبود قوانين و مقررات مناسب از مشکلات اصلي مديريت پسماندها در سطح کشور بوده به نحوي که ادامه روند فعلي محيط زيست و بهداشت عمومي را شديداً مورد تهديد قرار داده و برنامه ريزي و ايجاد امکانات لازم جهت بازيابي و دفع اصولي پسماندها را اجتناب ناپذير ميکند. با توجه به مراتب فوق سازمان محيط زيست و وزارت کشور لوايح مديريت پسماندها و مديريت مواد زائد شهري را براي طي مراحل قانوني تصويب تقديم نمودند.
توضيح (1) : لوايح ياد شده در جلسه مورخ 14/3/1381 کميسون فرعي مطرح و مقرر شد لوايح پيشنهادي در کميته اي به مسئوليت مشترک سازمان حفاظت محيط زيست و وزارت کشور بررسي و لايحه اي واحد براي طرح در کميسيون ارايه گردد.
توضيح (2) : متن مشترک پيشنهاد شده توسط سازمان حفاظت محيط زيست و وزارت کشور در تاريخ 11/6/1381 به دفتر کميسيون ارسال و در جلسات مورخ 23/6/1381 و 6/7/1381 و 20/7/1381 و 4/8/1381 کميسيون فرعي مطرح و با اصلاحاتي به شرح زير مورد تصويب قرار گرفت.
متن ابلاغیه موردنظرکمیسیون فرعی :
ـ لايحه پيشنهادي مديريت پسماندها
فصل اول : تعاريف
ماده 1ـ جهت تحقق اصل پنجاهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و به منظور حفظ محيط زيست کشور از آثار زيانبار پسماندها، کليه وزارتخانهها و سازمانهاي دولتي و مؤسسات عمومي غيردولتي، شرکتها و مؤسساتي که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام ميباشد و کليه اشخاص حقيقي و حقوقي موظفند مقررات و سياستهاي مقرر در اين قانون را رعايت نمايند.
ماده 2ـ تعاريف و دامنه شمول : عبارات و اصطلاحاتي که در اين قانون به کار رفته است داراي معاني زير ميباشند :
الف ـ سازمان : منظور سازمان حفاظت محيط زيست ميباشد.
ب ـ پسماندها : پسماند به مواد جامد و مايع (غير از فاضلاب) گفته ميشود که به طور مستقيم يا غيرمستقيم حاصل فعاليت انسان بوده و از نظر توليد کننده زائد تلقي ميشود. پسماندها به پنج گروه تقسيم ميشوند :
1ـ پسماندهاي عادي : به کليه پسماندهايي گفته ميشود که به صورت معمول از فعاليتهاي روزمره انسانها در شهرها، روستاها و خارج از آنها توليد ميشود. از قبيل زبالههاي خانگي و نخاله هاي ساختماني.
2ـ پسماندهاي پزشکي : به کليه پسماندهاي عفوني و زيانآور ناشي از بيمارستانها، مراکز بهداشتي، درماني، آزمايشگاههاي تشخيص طبي و ساير مراکز مشابه گفته ميشود. ساير پسماندهاي غير خطرناک بيمارستاني از شمول اين تعريف خارج است.
3ـ پسماندهاي ويژه : به کليه پسماندهايي گفته ميشود که به دليل دارا بودن حداقل يکي از خواص خطرناک از قبيل سميت، بيماري زايي، قابليت انفجار يا اشتعال، خورندگي و مشابه آن به مراقبت ويژه نياز داشته باشد.
4ـ پسماندهاي کشاورزي : به پسماندهاي ناشي از فعاليتهاي توليدي در بخش کشاورزي گفته ميشود از قبيل فضولات، لاشه حيوانات (دام، طيور و آبزيان)، محصولات کشاورزي فاسد يا غير قابل مصرف
5ـ پسماندهاي صنعتي : به کليه پسماندهاي ناشي از فعاليتهاي صنعتي و معدني و پسماندهاي پالايشگاهی و نيروگاهي و امثال آن گفته ميشود از قبيل براده ها، سرريزها و لجن هاي صنعتي
ج ـ مديريت اجرايي پسماند : عبارت است از امور برنامهريزي، سازماندهي، مراقبت و عمليات اجرايي مربوط به توليد، جمعآوری، ذخيره سازي، جداسازي، حمل و نقل، بازيافت، پردازش و دفع پسماندها و همچنين آموزش و اطلاعرساني در اين زمينه
د ـ دفع : عبارت است از کليه فرآيندهاي مکانيکی، شيميايي و بيولوژيکي که منجر به تسهيل در عمليات دفع گردد.
ه ـ منظور از آلودگي همان تعريف مقرر در ماده (9) قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست مصوب 1353 است.
تبصره 1ـ پسماندهاي پزشکي و بخشي از پسماندهاي عادي و صنعتي و کشاورزي که نياز به مديريت خاص دارند، جزو پسماندهاي ويژه محسوب ميشوند.
تبصره 2ـ فهرست پسماندهاي ويژه از طرف سازمان حفاظت محيط زيست تعيين و به تصويب شوراي عالي حفاظت محيط زيست خواهد رسيد.
تبصره 3ـ پسماندهاي ويژه پرتوزا تابع قوانين و مقررات مربوط به خود ميباشند.
تبصره 4ـ لجنهاي حاصل از تصفيهخانههاي فاضلاب شهري و صنعتي و تخليه چاههاي جذبي فاضلاب خانگي در صورتي که خشک يا کم رطوبت باشند، در دسته پسماندهاي عادي قرار خواهند گرفت.
â فصل دوم : مقررات مربوط به پسماندها
ماده 3ـ ضوابط مربوط به پسماندها در زمينه چگونگي جداسازي، نحوه بازيافت و دفع، شرايط مکاني دفع، توسط سازمان حفاظت محيط زيست و با همکاري وزارت کشور، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي و حسب مورد ساير دستگاههاي ذيربط تهيه و به تصويب شوراي عالي حفاظت محيط زيست خواهد رسيد.
ماده 4ـ مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي موظف است با همکاري وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي و ساير دستگاهها حسب مورد استاندارد کيفيت و بهداشت محصولات و مواد بازيافتي و استفادههاي مجاز آنها را تهيه نمايد.
ماده 5ـ دستگاههاي اجرايي ذيربط موظفند جهت بازيافت و دفع پسماندها تدابير لازم را به ترتيبي که در آييننامههاي اجرايي اين قانون مشخص خواهد شد، اتخاذ نمايند. آييننامه اجرايي مذکور ميبايستی دربرگيرنده موارد زير نيز باشد :
1ـ مقررات تنظيم شده موجب گردد تا توليد و مصرف، پسماند کمتري ايجاد نمايد.
2ـ تسهيلات لازم براي توليد و مصرف کالاهايي که بازيافت آنها سهلتر است فراهم شود و توليد و واردات محصولاتي که دفع و بازيافت پسماند آنها مشکلتر است، محدود شود.
3ـ تدابيري اتخاذ شود که استفاده از مواد اوليه بازيافتي در توليد گسترش يابد.
4ـ مسئوليت تأمين و پرداخت بخشي از هزينههاي بازيافت برعهده توليدکنندگان محصولات قرار گيرد.
تبصره : وزارت امور اقتصادي و دارايي موظف است جهت تشويق اجراي اين قانون تا 10% معافيت ماليات براي فعاليتهاي بازيافت منظور نمايد.
ماده 6ـ مديريت هاي اجرايي پسماندها موظفند بر اساس معيارها و ضوابط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي ترتيبي اتخاذ نمايند تا سلامت، بهداشت و ايمني عوامل اجرايي تحت نظارت آنها تأمين و تضمين شود.
ماده 7ـ صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و ساير رسانههايي که نقش اطلاع رساني دارند و همچنين دستگاههاي آموزشي و فرهنگي موظفند جهت اطلاع رساني و آموزش، جداسازي صحيح، جمعآوری و بازيافت پسماندها اقدام و با سازمان ها و مسئولين مربوطه همکاري نمايند.
تبصره : وزارت جهاد کشاورزي به منظور کاهش پسماندهاي کشاورزي، موظف است نسبت به اطلاع رساني و آموزش روستائيان و توليدکنندگان اقدام لازم را به عمل آورد.
ماده 8ـ مديريت اجرايي پسماندهاي عادي در محدوده شهرها به عهده شهرداريها و درخارج از شهرها به عهده بخشداريها يا دهداريها ميباشد.
تبصره : مديريتهاي اجرايي ميتوانند تمام يا بخشي از عمليات مربوط به جمعآوری، جداسازي و دفع پسماندها را به اشخاص حقيقي و حقوقي واگذار نمايند.
ماده 9ـ توليدکنندگان پسماندها موظفند هزينههاي مربوط را بر اساس تعرفههايي که توسط شوراهاي اسلامي تعيين ميشود پرداخت نمايند.
ماده 10ـ وزارت کشور با هماهنگي سازمان موظف است برنامهريزي و تدابير لازم براي جداسازي پسماندهاي عادي را به عمل آورده و برنامه زمانبندي آن را تدوين نمايند. مديريتهاي اجرايي مندرج در ماده (8) موظفند در چارچوب برنامه فوق و در مهلتي که در آيين نامه اجرايي اين قانون ديده خواهد شد، کليه پسماندهاي عادي را به صورت تفکيک شده جمعآوری، بازيافت يا دفن نمايند. ابلاغ اين قانون نسبت به تهيه دستورالعمل تشکيلات و سازماندهي مديريت اجرايي پسماندها در شهرداريها، دهداريها و بخشداريها اقدام نمايد.
ماده 12ـ وزارتخانههاي بهداشت، درمان و آموزش پزشکي (در مورد پسماندهاي پزشکي)، صنايع و معادن (در مورد پسماندهاي صنعتي) و جهاد کشاورزي (در مورد پسماندهاي کشاورزي) موظفند با همکاري سازمان و وزارت کشور ضوابط و روشهاي اجرايي جداسازي، جمعآوری، حمل و دفع پسماندهاي مذکور را تدوين و بر اجراي آنها نظارت نمايد.
ماده 13ـ محلهاي واجد شرايط دفن پسماندها بر اساس ضوابط زيست محيطي توسط وزارت کشور با هماهنگي سازمان و وزارت جهاد کشاورزي تعيين خواهد شد.
تبصره 1ـ شوراي عالي شهرسازي موظف است در طرح هاي ناحيه اي جامع، مناطق مناسبي را براي دفع پسماند در نظر بگيرند.
تبصره 2ـ وزارت کشور موظف است اعتبارات، تسهيلات و امکانات لازم را جهت ايجاد و بهرهبرداري از محلهاي دفع پسماندها را رأساً يا توسط بخش خصوصي فراهم نمايد.
ماده 14ـ مخلوط کردن پسماندهاي پزشکي با ساير پسماندها و تخليه و پخش آنها در محيط و يا فروش، استفاده و بازيافت اين نوع پسماندها ممنوع است.
ماده 15ـ نقل و انتقال برونمرزي پسماندهاي ويژه تابع مقررات کنوانسيون بازل و با نظارت مرجع ملي کنوانسيون خواهد بود.
â فصل سوم : مجازاتها و مواد متفرقه
ماده 16ـ توليدکنندگان پسماندهاي ويژه صنعتي موظفند با بهينه سازي فرآيند و بازيابي، پسماندهاي خود را به حداقل برسانند و در مواردي که حدود مجاز در آيين نامه اين قانون پيش بيني شده در حد مجاز نگهدارند.
ماده 17ـ نگهداري، مخلوط کردن، حمل و نقل، خريد و فروش دفع، صدور و تخليه پسماندهاي صنعتي در محيط بر طبق مقررات اين قانون و آيين نامه آن خواهد بود، در غير اينصورت اشخاص متخلف به حکم دادگاه به جزاي نقدي در بار اول از پانصد هزار ريال يا يکصد ميليون ريال و در صورت هر بار تکرار به دو برابر مجازات قبلي در اين ماده محکوم ميشوند.
ماده 18ـ متخلفين از حکم ماده (14) بر اساس حکم دادگاه و با توجه به ميزان و شدت جرايم ارتکابي و تأثير سوء آن بر سلامت اشخاص و محيط زيست به جزاي نقدي از دو ميليون تا يکصد ميليون ريال و يا به مجازات زندان از 91 روز تا شش ماه و در صورت تکرار به هر دو مجازات محکوم ميشوند.
ماده 19ـ متخلفين از حکم ماده (15) اين قانون موظفند پسماندهاي مشمول کنوانسيون بازل را به کشور مبدأ اعاده و يا تحت نظارت و طبق نظر سازمان (مرجع ملي کنوانسيون مذکور در ايران) با هزينه خود به نحو مناسب دفع نمايند. در غير اين صورت به مجازاتهاي مقرر در ماده (18) محکوم خواهند شد.
ماده 20ـ در شرايطي که آلودگي خطر فوري براي محيط و انسان دارد، با اخطار دستگاه مسئول، متخلفين و عاملين آلودگي موظفند فوراً اقداماتي را که منجر به بروز آلودگي و تخريب محيط زيست ميشود متوقف نموده و بلافاصله مبادرت به رفع آلودگي و پاکسازي محيط نمايند. در صورت استنکاف، دادگاه خارج از نوبت به موضوع رسيدگي و متخلفين و عاملين را علاوه بر پرداخت جريمه تعيين شده، ملزم به رفع آلودگي و پاکسازي خواهد نمود.
ماده 21ـ در تمام جرايم ارتکابي مذکور دادگاه، مرتکبين را علاوه بر پرداخت جريمه، به پرداخت خسارت به اشخاص و يا جبران خسارت وارده بنا به درخواست دستگاه مسئول محکوم خواهد نمود.
ماده 22ـ خودروهاي تخليه کننده پسماند در اماکن غيرمجاز، علاوه بر مجازاتهاي مذکور، به يک تا ده هفته توقيف محکوم خواهند شد.
تبصره ـ در صورتيکه در محل تخليه، معابرعمومي، شهري و بينشهري باشد، ميزان توقيف حداکثر خواهد بود.
ماده 23ـ درآمد حاصل از جرايم اين قانون به خزانه واريز و همه ساله معادل وجوه واريزي از محل اعتبارات رديف خاصي که در قوانين بودجه سنواتي پيش بيني ميشود در اختيار دستگاههايي که در آييننامه اين قانون تعيين خواهد شد، قرار خواهد گرفت تا صرف آموزش، فرهنگ سازي، اطلاعرساني و رفع آلودگي ناشي از پسماندها، حفاظت از محيط زيست و تأمين امکانات لازم در جهت اجراي اين قانون گردد.
ماده 24ـ آييننامههاي اجرايي اين قانون در خصوص پسماندهاي عادي توسط وزارت کشور و مابقي توسط سازمان با همکاري وزارت کشور و ساير دستگاههاي ذيربط، حداکثر ظرف مدت شش ماده تهيه و به تصويب هيأت وزيران مي رسد.
تبصره ـ دولت مجاز است مبالغ جرايم مندرج در اين قانون را هر دو سال يکبار بنا به پيشنهاد مشترک سازمان و وزارت کشور، مورد بازنگري قرار داده و به تصويب برساند.
ماده 25ـ نظارت عالي و مسئوليت حسن اجراي اين قانون بر عهده سازمان ميباشد.
مشکلات موجود در وضعيت زباله شهر تهران
چنانچه زباله در شهر تهران به درستي مديريت و رسيدگي نشود مسلماً اثرات سوء و تبعات منفي مختلفي خواهد داشت (که بعضاً نيز مشهود است). در اين بخش به مهمترين اين عوارض اشاره ميشود. اهميت و اولويت و شدت و ضعف هر يک از عوامل بيست و يک گانه زير بستگي به چگونگي مديريت و وضعيت موجود هر منطقه از شهر و جمعاً در کل شهر دارد. جمعبندي نکات مهم مرتبط با تنگناهاي مديريت زباله و زمينههايي که نياز به رفع مشکل و بهبود وضعيت موجود دارند :
1ـ ناوگان حمل و نقل و جابجايي زباله و تجهيزات مربوط با توجه به تعداد کل اعلام شده در گزارشهاي مختلف، حداقل 10-8 ساعت زمان کاري روزانه، 5/1 ساعت سيکل کاري و ظرفيت حمل بين 2-1 تن براي هر دستگاه معادل وانت نيسان ميبايست عليالقاعده قادر باشد مقاديري به مراتب بيش از توليد روزانه زباله در شهر تهران (حدود 8000 تن) را جابجا کند. محاسبات اوليه نشان ميدهد که روزانه حداقل 20% از زباله به مقصد نهايي (کهريزک) نميرسد. علل و سرنوشت اين 20% يا حدود 2000 تن زباله در روز نياز به بررسي دقيق دارد. به هر حال دلايل اين مشکل ميتواند تلفيقي از عوامل زير باشد.
ـ فرسودگي بسياري از اين دستگاهها و بروز لنگيهاي فراوان، پايين بودن بازده کاري اعم از ساعتي يا ظرفيت دستگاه به دلايل مختلف از جمله توقف در سکوها، عدم تطابق زمان ورود زباله به خيابانها و محلهاي جمعآوری، استفاده بهينه نکردن از ظرفيت دستگاهها به دلايل مختلف از جمله استاندارد نبودن آنها، کارا نبودن سيستم جمعآوری، ورود مواد حجيم به خصوص به فضاي سبز و اشياء ديگر به جريان زباله.
ـ نبودن قيد قانوني و فرهنگسازي مناسب توسط شهروندان در انتقال در زمان مناسب و اعلام شده زباله به محل جمعآوری و دلبخواه بودن اين مسئله که بايستي راهکارهاي فرهنگي، آموزشي و قانوني براي آن ديده شود.
ـ مشکلات خدمات پشتيباني و بررسي و تعمير و نگهداري تجهيزات به دلايل فرسودگي (حدود 25% ناوگان در حال تعمير هستند) و استاندارد نبودن وسائل، نياز به کنترل هاي منسجم و مرتب بر کار پيمانکاران بخش خصوصي در حمل و نقل زباله
خلاصه اينکه اگر چه به نظر ميرسد وضع نظافت و مديريت زباله در شهر تهران از بهبود نسبي برخوردار شده ولي سرنوشت حدود 2000 تن زباله در روز که يا به طور دائم در سطح تهران پراکنده هستند و يا به شکلي غيربهداشتي جابجا ميشوند و يا به صورت غير استاندارد بازيافت ميشوند، چندان روشن نيست. تهران به عنوان پايتخت جمهوري اسلامي ايران مستوجب و مستحق توجه و عنايت بيشتري در رابطه با استفاده از تجهيزات و وسائل کارا و استاندارد و پيشرفته و بهداشتي است.
2ـ مواد زائد و و زباله جمعآوری نشده و انباشته در شهر، نهايتاً سر از مجاري عبور آب و فاضلاب و معابر درخواهد آورد که نتيجه اش گرفتگي اين مجاري، بروز جريانهاي شديد آب و گرفتگي و ايجاد شرايط غيربهداشتي و معضلات ديگر شهري است.
3ـ زباله منشأ و محل تجمع و زيست بسياري از موجودات موذي و حشرات مضر است. از اين موجودات به خصوص مگس ناقل بيماريهاي خطرناک و اشاعه آنها هستند.
4ـ انباشت اشياء مانند قوطيهاي خالي فلزي و غيرفلزي، لاستيک ماشين و اشياء ديگر مأواي خوبي براي زيست و توليد مثل بسياري از حشرات مضر به خصوص پشه است که از مهمترين آنها مالاريا است.
5ـ انباشت زباله در شهر باعث گسترش موجودات غيرسالم خياباني مانند موش و گربه و … خواهد شد که خود علاوه بر خطرات بهداشتي مزاحمتهاي ديگري را نيز فراهم ميآورد.
6ـ سوزاندن زباله و مواد زائد جامد در بعضي از معابر و اماکن و محوطه هاي شهري نتيجهاش آلودگي محيط به خصوص هوا در تهران ميشود.
7ـ پخش گرد و خاک و بعضي از مواد اسپري و سموم نهايتاً باعث بروز و گسترش بيماري هاي قارچي تنفسي ميشود.
8ـ انباشت و پراکنده شدن زباله در محيط شهري باعث بروز وضعيت و مناظري ناخوشايند ميشود که رغبت و شادابي جامعه را کاهش داده و از فعاليت هاي سالم و بهرهوري مي کاهد.
9ـ کارکنان زحمتکش درگير با رسيدگي به زباله شهر خصوصاً بيشتر در معرض عوارض و بيماريهاي جامعه قرار خواهند گرفت.
10ـ انباشت و پراکنده شدن مواد زائد زباله و نخاله در شهر و فضا باعث مسدود شدن و اشکال در تردد معابر و خطر تصادفات را فراهم ميآورد.
11ـ وجود اشياء خطرناک و غيربهداشتي در معابر مانند سرنگ، وسائل پزشکي، باطري و … همراه با ديگر مواد مصرفي و به خصوص انواع قوطي هاي فلز و يا مواد مشتعله و محترقه منشأ خطرات است.
12ـ عبور خودروهاي مخصوص و بعضاً سنگين براي حمل مواد مختلف و به خصوص نخاله بر روي معابر باعث از بين رفتن پوشش آسفالت و پوشش خياباني شده و هزينه و ناملايماتي را براي شهروندان به وجود ميآورد.
13ـ موادي که به طور غيربهداشتي و غير استاندارد در مراحلي از مديريت زباله شهر بازيافت ميشوند منشأ خطرات بهداشتي براي جامعه هستند به خصوص اگر بخشي از مواد به صورتي مجدداً وارد چرخه مصرف شوند (که ميشوند).
14ـ نشت و ورود شيرابه مواد زائد اثبات شده در معابر به مجاري آب زيرزميني و چاهها منشأ خطرات بهداشتي است.
15ـ در بعضي شرايط انباشت و دپو کردن غيراصولي و غيرمهندسي مواد در بعضي شهرکها و محلهها باعث بروز خطرات ريزش و مدفون شدن ميشوند.
16ـ مواد زائد شهري که بدون توجه به شرايط اصولي دفن ميشوند، ايجاد عوارضي در سلامتي مانند آسم و يا مشکلات بصري، بويايي و پوستي را فراهم ميآورند (که متأسفانه معمول است).
17ـ شيرابه و گازهاي خروجي از مراکز دفن و خروجيهاي مواد شيميايي داراي خواص کشنده و خطرات براي شرايط محيط زيست هستند.
18ـ بعضي از گازهاي و بخارات حاصله از دفن مواد داراي خاصيت اشتعالي و انفجاري هستند.
19ـ متان حاصله از مواد زائد دفن شده غيراصولي بر ايجاد پديده گلخانه اي مؤثر است. بنابراين خطر جدي در شرايط فعلي دفن مواد است.
20ـ بروز آتشسوزي و ايجاد دوده در محلهاي دفن مرکزي و يا اقماري باعث آلودگي محيط اطراف و جو ميشوند که خود با توجه به شرايط حساس هواي شهر مهم است.
21ـ مجتمع دفن زباله پس از اينکه به پايان عمر خود رسيد، به دليل عدم زيرسازي و بسترسازي درست مهندسي و بهداشتي در آينده ممکن است باعث مشکلات و ضايعات بر روي هرگونه تأسيساتي که در آنجا بنا ميشود، به وجود آورند (بنابراين مکانيابي محل آينده و محل فعلي براي مصارف بعدي نياز به بررسي کارشناسانه دارد).
¡ فهرست منابع گزارش بررسی و شناخت وضع موجود مواد زائد جامد شهری (زباله) تهران
1ـ الماسی، مرتضی، 1380، اصول و تکنولوژی بازيافت از مواد آلی، جزوه دوره کارشناسی ارشد مکانيزاسيون دانشگاه شهيد چمران اهواز ـ واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامی ـ تهران
2ـ نقوی، 1381، مصاحبه حضوری، جلسات کميته تخصصی برنامه ريزی مکانيزاسيون خدمات شهری، سازمان بازيافت شهرداری تهران، معاونت پژوهش و آموزش سازمان بازيافت شهرداری تهران
3ـ بی نام، 1381، مديريت مواد زائد جامد شهر تهران، معاونت آموزش و پژوهش سازمان بازيافت شهرداری تهران
4ـ بی نام، 1381، سالنامه آمار کشور 1380، مرکز آمار ايران
5ـ بی نام، 1381، گزارش سيستم حمل زباله در شهر تهران، سازمان خدمات موتوری شهرداری تهران
6ـ بی نام، 1381، گزارش مشخصات عمومی ايستگاه های خدمات شهری مناطق، سازمان خدمات موتوری شهرداری تهران
7- B.C.Berlin 1995. Solid Waste Management Greater Tehran.
B.C.B Consultant Engineering GmbH.
8- Key Word for Computer search :
municipal Solid Waste Strategic & Management Solid Waste Management Compost & Composting Solid Waste Reduction، Reuse & Recycling Incineration & Solid Waste Landfills.
ادامه خاطرات خدمت در شهرداری تهران
در این بخش، به شرح باقيمانده خاطرات خدمت در شهرداري تهران ميپردازم. پس از جناب آقاي مهندس ملک مدني که با بي مهري و اقدامات ظالمانه و يا بهتر بگويم نابخردانه تعدادي از دوستان در شوراي شهر و وزارت کشور عزل شد، جناب آقاي مقيمي که سمت معاونت عمراني وزارت کشور را داشت به سرپرستي شهرداري تهران منصوب شد. من هم که نيروي شهرداري تهران نبودم بلکه حسب دعوت جناب آقاي مهندس ملک مدني به شهرداری آمده بودم و با آن برخوردها و سوابق، طبعاً با رفتن ايشان من هم بايد مي رفتم،آماده رفتن شدم. جناب آقاي مهندس ملک مدني پیامی دادند و در آن پیام گفته بودند که شهرداري مال مردم است و خدمت در آن، کار براي کسي ديگر نيست و آنانکه با من دوستي دارند حتماً به کار خود ادامه دهند و شهر و شهرداري را از نيروهاي کارآمد خالي نکنند مگر آنکه از آنها بخواهند که کنار بروند. پس از هماهنگي با جناب آقاي مهندس حقاني و جناب آقاي مهندس شعرباف و جناب آقاي يزداني معاونين محترم خدمات شهري، فني عمراني و مالي اداري شهرداري همه با هم مانديم و کار کرديم. بالاخره گر چه مشکل بود، هرگز سستي به خود راه نداده و کما في السابق با نهايت توان در خدمت شهر تهران بوديم. فعاليت من در سازمان بازيافت چند برابر شد، نيروهايي را که کمتر علاقه به کار داشتند جمع و جور کردم و آنها را به کار بيشتر فراخواندم که اتفاقاً خوب بود. معاون مالي و اداري را از ميان نيروهاي سازمان انتخاب کردم گرچه بايد با هيأتمديره محترم سازمان هماهنگ ميشد و مصوبه ميگرفتم، معذالک کار به سختي پيش رفت و نهايتاً آقاي اصغرزاده را به معاونت مالي و اداري سازمان منصوب کردم. براي معاونت آموزش و تحقيقات جناب آقای دکتر ابوالفضل ابراهیمی، بهترين گزينه را که ايشان از نيروهاي کارآمد شهرداري تهران بود و در حوزه معاونت خدمات شهري مشغول به کار بود، دعوت به سازمان نمودم. اين مورد با مقاومت روبرو شد، ولي با توجه به دلايلي که براي همکاري جناب آقاي دکتر ابراهيمي برايم وجود داشت و اعلام موارد ضرورت به معاونت محترم خدمات شهري که جناب آقاي مهندس حقاني بود، با آمدن آقاي دکتر ابراهيمي به سازمان بازيافت و انجام وظيفه در پست معاونت آموزش و تحقيقات موافقت کرد. پس از آن با توجه به شناختي که از توان اجرايي ايشان داشتم، حکم قائم مقام سازمان را نيز با حفظ سمت براي ايشان صادر کردم. کارها به خوبي پيش ميرفت تا اينکه آقاي مهندس مقيمي تصميم به آوردن مديري به سازمان بازيافت از تبار خودش گرفت. از طريق معاونت خبر به من رسيد. بسيار خوشحال شدم چرا که آنچه در توان داشتم براي سازمان بازيافت انجام داده بودم. به سازمان اصلي خودم يعني سازمان خدمات موتوري برگشتم.
در يکي از روزها معارفه آقاي بهرامي که از تبار واطرافیان همیشه همراه آقاي مهندس مقيمي بود در سازمان انجام شد، و از من نيز قدرداني به عمل آمد. وقتي که آقاي بهرامي را ديدم في البداهه چند کلمهاي را به جلسه گفتم و آن اينکه گمان نکنم که ايشان بتواند سازمان عظيمي مثل بازيافت و تبديل مواد را اداره کند و اين معارفه توديعي نخواهد داشت و آقاي بهرامي بدون خداحافظي خواهند رفت. تعدادي خنديدند و عده اي نيز که با آقاي مقيمي سلام و عليکي داشتند از اين سخن من غمگين و افسرده شدند ولي من نظر خودم را گفتم.
بر حسب اتفاق، البته بد براي ايشان و خوب براي من، اينطور هم شد. پس از به هم ريختن اوضاع سازمان و ايجاد مشکلات فراوان و رفتن آقاي مقيمي از شهرداري و آمدن آقاي دکتر احمدي نژاد به عنوان شهردار، يک روز پنجشنبه وي به صورت تلفني از سوي معاون محترم خدمات شهري وقت جناب آقاي مهندس محمديزاده عزل شد يعني بدون خداحافظي و توديع فرار را بر قرار ترجيح داد. آقاي دکتر ابراهيمي که قائممقام منصوب شده از سوي من بود، به سرپرستي سازمان منصوب شد و بعدها نيز برای مديریت عامل سازمان حکم گرفت. با توجه به صلاحيت و توان علمی وعملی ايشان بايد به شهرداري تبريک گفت، چرا که انساني شايسته و مديري لايق برگزيده است.
من در سازمان خدمات موتوري ماندم. در سازمان خدمات موتوري، با آمدن جناب آقاي مهندس محمديزاده در حوزه معاونت خدمات شهري تهران، کارها شتاب بيشتري به خود گرفت. ايشان علاقه زيادي به توسعه مکانيزاسيون خدمات شهري داشت، البته اين مورد خواست معاونين قبلي نيز بود ولي در آن زمان به دليل مشکلات فراوان مالي، کار بسيار به کندي انجام مي شد. از ميان بيش از 75 دستگاه سمي تريلر فقط حدود 25 دستگاه سالم بود و کار ميکرد و بقيه شبيه آهن قراضه در قسمت نوسازي سازمان خاک ميخوردند، چرا که قطعه يدکي خصوصاً جک و موتور مشکل اصلي همه بود. در نتيجه چون پولي در کار نبود امکان سرپا کردن آنها نيز ميسر نميشد. در يک بازديد، جناب آقاي مهندس محمديزاده 20 ميليارد ريال براي سامان دادن به اوضاع سمي تريلرها به سازمان پول نقد اختصاص داد،که اين امر به طور عجيبي سازمان را به رونق کشاند. با بهرهگيري از توان بخش خصوصي کليه سمي تريلرها در کمترين زمان البته بدون جک موتور براي همه، آماده شدند که اين موضوع نيز به شدت و با جديت دنبال مي شد.
عرض کردم جناب آقاي مهندس محمديزاده به نوسازي ناوگان حمل زباله و نهايتاً توسعه مکانيزاسيون خدمات شهري علاقه بسيار زيادي نشان ميداد. از اين رو تعداد 30 دستگاه کشنده بنز در يک قرارداد و نيز تعداد 40 دستگاه خاور 1924 براي نصب دستگاههاي فان و غلطان بر روي آنها از ايران خودرو خريداري شد. تعداد 4 دستگاه کشنده طلب مانده سازمان از ايران خودرو که گزارش شده بود به مرحله عمل و تحويل درآمد. براي تعداد 80 دستگاه خاور 608 شاسي، براي 40 دستگاه جاروب و 40 دستگاه جدول شور با شرکت ايران خودرو قرارداد امضا شد و از طرف ديگر قرارداد براي نصب دستگاههاي جاروب و جدول شور با شرکت بارز اصفهان امضا گرديد. قرارداد تعداد 350 دستگاه نيسان حمل زباله جديد با شرکت سايپا امضا شد که به سرعت به سازمان تحويل شدند و طي مراسمي به مناطق واگذار گرديدند. تعداد 12 دستگاه موتورسيکلت ويژه حمل زباله به عنوان ساخت نمونه اوليه به سيستم حمل زباله وارد شد. قسمتهاي جدا از موتور توسط پرسنل سازمان طراحي و ساخته شده است. قرار بود تعداد 350 دستگاه و موتورسيکلت از همين نمونه ساخته شده بود. ساخت ماشين پرس زباله در کارخانه کمباين سازي اراک به مرحله پاياني و در حد آزمايش رسيد که بعدها پس از رفتن اينجانب از سازمان طرح کنار گذاشته شد. بالاخره ساخت يک نمونه کاميون تفکيک زباله، مسير توسعه مکانيزاسيون در خدمات شهري را روشنتر نمود که فقط همان يک دستگاه فعلاً هم وجود دارد و ديگر ساخته نشد.
در يکي از روزها که صبح زود و به روال هميشگي از نوسازي سازمان بازديد داشتم و پس از بازديد به دفتر کارم رفتم. معاونم مهندس کردبچه به من تلفنی خبر داد که جناب آقاي دکتر احمدی نژاد شهردار محترم تهران به قسمت نوسازي برای بازدید آمده اند. قدري برايم غيرقابل قبول بود چرا ايشان بدون اطلاع اين کارها را ميکند. مگر مچگیری ميکنند!. خواستم نزد ايشان نروم ولي به اصرار زياد دوست عزيزم جناب آقاي مهندس عبدالحميدي که معاون سازمان هم بود به ديدن ايشان رفتم. کارگرها ايشان را به طور کامل در محاصره خود گرفته بودند و گلايه و شکايت داشتند. همه حرفها پول بود و پول وگلایه از شهرداری که یک نفر اهلسنت دشمن فاطمه و علی را بر مسند مدیریت این سازمان نشاندهاند. وقتي به هم رسيديم و من سلامي کردم و خودم را معرفي کردم. ايشان گفتند : جناب آقاي مديرعامل! چرا شما براي پول دادن سخت هستيد؟ عرض کردم : مقررات و قوانين بايد اجازه کار را بدهند و من مکلف به اجراي قانون هستم. قانون بودجه سال 82 شهرداري تهران که مصوب شوراي محترم اسلامي شهر تهران است پرداخت هر نوع پول را تحت عنوان وام، مساعده، پاداش غير مصوب و غيره ممنوع کرده است. حال من چه کنم. قانون را اصلاح کنيد. چشم، ميپردازم، در غير اينصورت معذورم. درحالی که همین امروز به پرسنل نیازمند واقعی دستور پرداخت داده بودم.
همراه گرامي ! همه این موارد را عرض کردم تا خوانندگان محترم در جريان روند توسعه مکانيزاسيون در خدمات شهري قرار گیرند. به خدا آدم سختي بودم که با اين همه ناملايمات و مشکلات باز هم سر پا بوده و هميشه به فکر توسعه مکانيزاسيون بوده و هستم. متأسفانه کارها نيمهکاره ماند و چون باب ميل نبودم و شخصاً نيز تمايلي به همکاري با آن وضعيت و ماجراهايي که پيش آمد، نداشتم و رفتن را بهتر مي دانستم از خدمت مرخص شدم. ولي حيف که چه شد. کارهاي برنامهريزي شده در همان جا معطل ماند و اکنون زمين گير شدهاند. نمیدانم که چه بر سرشان خواهد آمد. مهمترين آنها عبارتند از :
1ـ درپوش سميتريلرها که هم اکنون هم در موقع حمل زباله در مسير، زبالهها میريزند. (در حال طراحي بود)
2ـ به کار گرفتن ده دستگاه موتور سيکلت طراحي شده به جاي گاري دستيها در معابر کمعرض (در حال آزمايش بود)
3ـ طراحی و ساخت اتاق کاميون مخصوص حمل زباله تر و خشک که متأسفانه اطلاع يافتم پس از چند نوبت آزمايش و دريافت نتيجه مثبت رها شده است.
4ـ طراحی و ساخت پرس زباله (بيلر) توسط شرکت کمباينسازي اراک که خود بحث مفصل دارد و کسی حتی نپرسيد که اين ماشين چيست و به درد چه میخورد. متأسفانه از مکانيزاسيون فقط نامی مانده است و بس. اگر اغراق نکنم کسی به خود زحمت نمیدهد که نام و مشخصات مکانيزاسيون را به درستی بداند و عناصر تشکيل دهنده آن را شناسايي و به سراغشان برود. لايکلف الله نفساً الا وسعها. وسع ما همين بود که انجام داديم و وسع ديگران نيز رها کردن، هر کسی خود مسئول است. بماند.
جناب آقای شهردار محترم تهران نظرشان اين بود و اصرار هم داشت که به طريقي به جمع حاضر پول بايد پرداخت شود، حال با قانون و یا بی قانون و اینکه قانون پس از پرداخت این پول با من چه میکند، برای ایشان مهم نبود. وقتی مشکل علنی شود و با آن رسيدگیها و حسابرسیهای کذايي که اکثراً بوی سياسی و گاه سليقهای و بگذار راحت بگويم ناجوانمردی از آن به مشام میرسد، من بايد جلوی ميز بازجويي و تهديد و ارعاب به عنوان اختلاسکننده قرار گيرم و قطعاً ايشان بعنوان شهردارتهران از خود سلب مسئوليت نموده و فراموش خواهد کرد که روزی حاکم بوده و دستور آنچنانی داده است. او نمیدانست که دقيقاً اين دوران تمام شده و هر کسی بايد کلاه خودش را نگه دارد که باد نبرد، من وقتم را به شهرداری فروخته بودم نه حيثيتم را. نه نوکرمآبانه تا حال خدمت کردهام و نه بی مورد تمرد از دستور مافوق در پرونده خدمتیام وجود دارد بلکه تمام کارهايم علنی، قانونی و منطقی بوده است. من زير بار نرفتم چرا که من تجربه اين کارها را دارم و نتيجه را از قبل ميدانستم که چه ميشود.
پس از بحثهاي زياد که متأسفانه به صورت ايستاده و در وسط محوطه سازمان و در ميان کليه پرسنل و بسيار بد هم انجام شد، ايشان گفتند 50 ميليون تومان به شما ميدهم که بين اين افراد توزيع کنيد (نفري حدود 200 الي 250 هزار تومان). پاسخ من به اين پيشنهاد هم منفي بود چرا که من مدير سازماني هستم که قانون تجارت بر آن حاکم است و قانون بودجه شهرداری نيز در آن دقيقاً همه جوانب را مشخص کرده و ذرهاي تخلف، عواقب سختي دارد. ايشان برآشفت و گفت : چرا؟ گفتم : پول شما وقتي به حساب سازمان واريز شود، پول سازمان محسوب ميشود و تابع همين مقررات قانوني است. مگر پول را تراول کنيد و توسط مديرکل محترم دفتر بفرستيد و ايشان توزيع کنند که قطعاً من نيز سهم خواهم داشت و اين سهم را خودم نيز خواهم گرفت و مشکلي نيست. ايشان با خاطره نه چندان خوبي سازمان را ترک کرد و مباحث ما با هم به نتيجه نرسيد.
شنيدم در چند جلسه شورای شهرداران ايشان گلايهای از من داشته اند که چرا اين آدم با آن کيفيت عقيدتی در مصدر دو سازمان شهرداری بوده است، مگر درتهران یک “مسلمان” یافت نمی شود که یک “سنی مذهب” مدیرعامل دو سازمان شهرداری تهران باشد، ایشان نبايد بماند و بلکه بايد برود. چرا برگرداندن نيروهای تعديلشده سازمان را نيز بر حسب دستور من انجام نمیدهد و موارد ديگر. خبر اين گلايهها و محتوای گلايهها از طريق شهردار منطقه 19 به من سريعاً رسيد. عصر روز 23/12/82، تعداد 250 دستگاه وانت تخصصی حمل زباله را طی مراسمی رسمی و با حضور جناب آقای مهندس محمدیزاده معاون محترم خدمات شهری شهرداری تهران، برای بهرهبرداری در اختيار مناطق قرار داديم. لازم به ذکر است مجموع وانتها 350 دستگاه بود که تعداد 100 دستگاه آن را در نوبت اول در حدود 5/1 ماه قبل توزيع کرده بوديم. مراسم به خوشی به پايان رسيد و پس از آنکه همه رفتند، استعفايم را تلفنی پس از يکساعت به جناب آقای مهندس محمدیزاده اعلام کردم و همان لحظه برای تعطيلات نوروزی عازم ايرانشهر شدم. اتومبيل و موبايل مورد استفادهام را نيز که از سازمان بود، به مسئول دفترم تحويل دادم و خداحافظی کردم و رفتم. جناب آقای مهندس محمدیزاده نيز به صورت تلفنی با استعفايم مخالفت کردند و همينطور تا اول ارديبهشت 83 کار مختصری آنهم در حد امضای اسناد و چک در منزل انجام میشد و جانشين برای من معرفی نشد. بالاخره استعفايم را طی متنی تقديم جناب آقای مهندس محمدیزاده کردم که به اصرار زياد و اينکه بالاخره سازمان مديرعامل میخواهد، آقای مهندس سليمی را معرفی کردند. روز 12/2/83 پس از دو سال خدمت از سازمان مرخص شدم و رفتم. ما را به خير و شهرداری تهران را به سلامت…. پایان